موضوع برگزیده

اعتقادنامه‌ی وست‌مینستر

فصل اوّل

«کتاب‌مقدّس»

بخش ۱

اگرچه نور فطرت و خرد طبیعی انسان و کارهای خدا در آفرینش، اراده و تدبیر جهان؛ نیکویی، حکمت و قدرت خدا را به اندازه‌ای آشکار می‌کند که انسان‌ها در پذیرش وجود خدا هیچ عذر و بهانه‌ای نداشته باشند (مزمور ۱۹: ۱-۳؛ امثال ۸: ۱-۴؛ اشعیا ۴۰: ۲۶؛ رومیان ۱: ۱۹-۲۰؛ رومیان ۱: ۳۲؛ رومیان ۲: ۱؛ رومیان ۲: ۱۴-۱۵؛ اعمال رسولان ۱۴: ۱۶-۱۷؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۴-۲۸؛ عبرانیان ۳: ۴)، اما این دلایل به تنهایی برای شناخت کامل خدا و اراده‌ی او، به شکلی که برای نجات ضروری است، کافی نیستند (اول قرنتیان ۱: ۲۱؛ اول قرنتیان ۲: ۱۳-۱۴؛ یعقوب ۱: ۱۷-۱۸؛ امثال ۳۰: ۳-۴؛ یوحنا ۱۷: ۳؛ اول یوحنا ۵: ۲۰). بنابراین، خدا خواست که در زمان‌های مختلف و به روش‌های گوناگون، خود را آشکار سازد و اراده‌اش را به کلیسایش اعلام نماید (پیدایش ۱۵: ۱-۶؛ خروج ۳: ۲-۶؛ اول سموئیل ۳: ۱۱؛ اشعیا ۶: ۱-۹؛ دانیال ۱۰: ۱؛ عبرانیان ۱: ۱). سپس، برای حفظ و انتشار بهتر حقیقت و همچنین برای تقویت و تسلی بیشتر کلیسا در برابر فساد جسمانی و بدخواهی شیطان و دنیا، اراده‌ی خود را به طور کامل به نوشتن سپرد (امثال ۲۲: ۱۹-۲۱؛ اشعیا ۸: ۱۹-۲۰؛ متی ۴: ۴، ۷، ۱۰؛ رومیان ۱۵: ۴؛ دوم پطرس ۱: ۲۱؛ لوقا ۱: ۳-۴؛ یوحنا ۵: ۳۹؛ یوحنا ۲۰: ۳۰-۳۱؛ امثال ۳۰: ۵). بدین ترتیب، وجود کتاب‌مقدّس کاملاً ضروری است (مزمور ۱۹: ۷-۱۱؛ اعمال رسولان ۱۷: ۱۱؛ متی ۲۲: ۲۹؛ لوقا ۲۴: ۲۷؛ لوقا ۲۴: ۴۴؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۵؛ دوم پطرس ۱: ۱۹). زیرا آن راه‌های پیشین که خدا اراده‌ی خود را از طریق آنها به مردمش آشکار می‌کرد، اکنون متوقف شده‌اند (یوحنا ۱۴: ۲۶؛ افسسیان ۳: ۳-۵؛ غلاطیان ۱: ۸-۹؛ عبرانیان ۱: ۱-۲؛ عبرانیان ۲: ۲-۴؛ مکاشفه ۲۲: ۱۸-۱۹).

بخش ۲ 

نوشته‌های مقدّس، یعنی کلام مکتوب خدا، که عبارت است از همه کتاب‌های عهدعتیق و عهدجدید که اسامی آنها به شرح زیر است:

فهرست کتب عهدعتیق:

پیدایش خروج لاویان اعداد تثنیه
یوشع داوران روت اول سموئیل دوم سموئیل
اول پادشاهان دوم پادشاهان اول تواریخ دوم تواریخ عزرا
نحمیا استر ایوب مزامیر امثال سلیمان
جامعه غزل غزل‌های سلیمان اشعیا ارمیا مراثی ارمیا
حزقیال دانیال هوشع یوئیل عاموس
عوبدیا یونس میکاه ناحوم حبقوق
صفنیا حجّی زکریا ملاکی

فهرست کتب عهدجدید:

انجیل متی انجیل مرقس انجیل لوقا انجیل یوحنا اعمال رسولان
رساله به رومیان رساله‌ی اول قرنتیان رساله‌ی دوم قرنتیان رساله به غلاطیان رساله به افسسیان
رساله به فیلیپان رساله به کولسیان رساله‌ی اول به تسالونیکیان رساله‌ی دوم به تسالونیکان رساله‌ی اول به تیموتائوس
رساله‌ی دوم به تیموتائوس رساله به تیطس رساله به فیلمون نامه به عبرانیان نامه یعقوب
نامه اول پطرس نامه دوم پطرس نامه اول یوحنا نامه دوم یوحنا نامه سوم یوحنا
نامه یهودا مکاشفه یوحنا

همه این نوشته‌های مقدس با الهام الهی عطا شده‌اند و پایه و قانونِ ایمان و عمل هستند (تثنیه ۴: ۲؛ تثنیه ۱۲: ۳۲؛ متی ۱۱: ۲۷؛ لوقا ۱۶: ۲۹-۳۱؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۶؛ افسسیان ۲: ۲۰؛ مکاشفه ۲۲: ۱۸-۱۹).

بخش ۳ 

کتاب‌هایی که به اپوکریفا (یعنی مخفی یا سرّی) معروف هستند، چون دارای الهام الهی نیستند، جزو نوشته‌های مقدس رسمی محسوب نمی‌شوند و به همین دلیل در کلیسای خدا اعتبار رسمی ندارند (لوقا ۱۶: ۲۹، ۳۱؛ یوحنا ۱۰: ۳۵؛ افسسیان ۲: ۲۰؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۶؛ عبرانیان ۴: ۱۲؛ اول پطرس ۱: ۲۳‑۲۵؛ مکاشفه ۲۲: ۱۸‑۱۹)، بلکه فقط مانند سایر نوشته‌های انسانی به کار برده می‌شوند (نحمیا ۸: ۸؛ لوقا ۲۴: ۲۷، ۴۴؛ اعمال رسولان ۱۷: ۱۱؛ رومیان ۳: ۲؛ اول قرنتیان ۲: ۱۲‑۱۳؛ دوم پطرس ۱: ۲۱).

بخش ۴

صحت و اعتبار نوشته‌های مقدس، که بر اساس آن باید به نوشته‌های مقدس ایمان آورد و آنها را اطاعت نمود، بر پایه‌ی شهادت هیچ انسان یا کلیسایی قرار ندارد بلکه کاملاً از خداست که او خود حقیقت و راستی است و به وجود آورنده‌ی این نوشته‌های مقدس می‌باشد. بنابراین، از این جهت که کلام خداست، باید به عنوان حقیقت پذیرفته شود (مزمور ۱۱۹: ۸۹؛ امثال ۳۰: ۵؛ متی ۵: ۱۸؛ متی ۲۴: ۳۵؛ یوحنا ۱۰: ۳۵؛ یوحنا ۱۷: ۱۷؛ غلاطیان ۱: ۱۱‐۱۲؛ اول تسالونیکیان ۲: ۱۳؛ اول یوحنا ۵: ۹؛ عبرانیان ۱: ۱‐۲؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۶؛ دوم پطرس ۱: ۱۹‐۲۱؛ دوم پطرس ۳: ۱۵‐۱۶).

بخش ۵

ما ممکن است به واسطه شهادت کلیسا تشویق و ترغیب شویم تا به احترام و ارزش فراوانی نسبت به نوشته‌های مقدس برسیم (اول تیموتائوس ۳: ۱۵؛ دوم قرنتیان ۳: ۳؛ افسسیان ۳: ۱۰). افزون بر این، ماهیت آسمانی موضوعات، تأثیر تعالیم، فصاحت سبک نگارش، هماهنگی تمام قسمت‌ها با یکدیگر، و هدف کلی آن که جلال دادن به خداست (مزمور ۱۹: ۷-۹؛ اشعیا ۴۲: ۸؛ رومیان ۱۶: ۲۵-۲۷)، و نیز آشکار ساختن تنها راه نجات انسان (انجیل یوحنا ۱۴: ۶؛ اعمال ۴: ۱۲)، به همراه سایر خصوصیات بی‌نظیر و کمال کامل آن، همگی دلایلی هستند که به‌وضوح نشان می‌دهند که کتاب‌مقدس، کلام خداست. با این وجود، قانع شدن و اطمینان کامل ما به حقیقت خطاناپذیر بودن، بدون خطا بودن و اقتدار و اعتبار الهی آن از طریق کار درونی روح‌القدس است که همراه با کلام خدا در قلب‌های ما شهادت می‌دهد (اشعیا ۵۹: ۲۱؛ انجیل یوحنا ۱۶: ۱۳-۱۴؛ رومیان ۸: ۱۶؛ اول قرنتیان ۲: ۱۰-۱۲؛ اول قرنتیان ۱۲: ۳؛ غلاطیان ۴: ۶؛ اول یوحنا ۲: ۲۰، ۲۷).

بخش ۶

اراده‌ کامل خدا، درباره هر آنچه برای جلال او، نجات، ایمان و زندگی انسان لازم است، یا به‌طور صریح در کتاب‌مقدس بیان شده است، یا از طریق استنتاج صحیح و ضروری از آن نتیجه‌گیری می‌شود؛ و هرگز نباید چیزی بر آن افزوده شود، خواه از طریق مکاشفه‌های تازه‌ روح‌القدس و یا از طریق روایت‌ها و سنت‌های انسانی (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶‑۱۷؛ غلاطیان ۱: ۸‑۹؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۲). با این حال، اذعان داریم که روشنگری درونی توسط روح‌القدس برای درک نجات‌بخش آنچه در کلام خدا مکشوف شده است، ضروری است (یوحنا ۶: ۴۵؛ اول قرنتیان ۲: ۹‑۱۲). همچنین می‌پذیریم که برخی شرایط مربوط به پرستش خدا و مدیریت کلیسا، که مشترک بین رفتارهای انسانی و اجتماع‌ها است، باید طبق عقل طبیعی و تدبیر مسیحی و مطابق با قوانین کلی کلام خدا که همواره باید رعایت شود، تنظیم گردد (اول قرنتیان ۱۱: ۱۳‑۱۴؛ اول قرنتیان ۱۴: ۲۶، ۴۰).

بخش ۷

مفهوم تمام بخش‌های کتاب‌مقدس به یک اندازه روشن نیست و همچنین برای همه کس به‌طور یکسان آشکار نمی‌باشد (دوم پطرس ۳: ۱۶؛ متی ۱۳: ۱۱؛ اول قرنتیان ۲: ۱۴؛ عبرانیان ۵: ۱۱). با این حال، آنچه برای نجات ضروری است که انسان بداند، ایمان داشته باشد و انجام دهد، در قسمت‌های مختلف کتاب‌مقدس به قدری روشن و واضح بیان شده که نه تنها دانشمندان، بلکه افراد عادی نیز می‌توانند با استفاده‌ی صحیح از روش‌های معمول، درک کافی از آن را به دست آورند (مزامیر ۱۱۹: ۱۰۵، ۱۳۰؛ یوحنا ۸: ۳۱‑۳۲؛ یوحنا ۲۰: ۳۱؛ رومیان ۱۰: ۱۷؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۵؛ افسسیان ۱: ۱۸؛ اول یوحنا ۵: ۲۰).

بخش ۸

عهدعتیق به زبان عبری (که زبان اصلی قوم خدا در زمان‌های گذشته بود) و عهدجدید به زبان یونانی (که در زمان نگارش آن در میان بسیاری از اقوام شناخته شده بود)، مستقیماً توسط خدا الهام شده و در تمام ادوار به‌واسطه‌ی محافظت و تدبیر خاص الهی خالص و محفوظ مانده‌اند و به همین دلیل دارای صحت و اعتبار هستند (مزمور ۱۲: ۶-۷؛ اشعیا ۴۰: ۸؛ متی ۵: ۱۸؛ یوحنا ۱۰: ۳۵؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۶؛ اول پطرس ۱: ۲۵). بنابراین، برای حل‌وفصل هرگونه اختلاف دینی، کلیسا باید به‌عنوان مرجع نهایی به آن‌ها رجوع نماید (اشعیا ۸: ۲۰؛ مزامیر ۱۹: ۷؛ یوحنا ۵: ۳۹، ۴۶؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۵؛ غلاطیان ۱: ۸). اما از آنجا که تمام قوم خدا که به کلام مقدس علاقه دارند، به زبان‌های اصلی عبری و یونانی آشنایی ندارند و با توجه به این‌که به آن‌ها فرمان داده شده است که کلام خدا را با خداترسی بخوانند و در آن تفحص نمایند (یوحنا ۵: ۳۹؛ رومیان ۱۵: ۴؛ دوم پطرس ۱: ۱۹-۲۱)، بنابراین، کتاب‌مقدس باید به زبان معمول و رایج هر قومی که آن را دریافت می‌کند، ترجمه شود، تا کلام خدا در میان آن‌ها به فراوانی ساکن گردد (اعمال ۲: ۶-۱۱؛ اول قرنتیان ۱۴: ۶، ۹، ۱۱، ۱۲، ۲۴، ۲۷، ۲۸) و آن‌ها بتوانند خدا را به شکلی شایسته و مقبول پرستش نمایند (مزامیر ۱۱۹: ۱۶۲-۱۶۴؛ یوحنا ۴: ۲۳-۲۴؛ کولسیان ۳: ۱۶) و از طریق صبر و تسلی کتاب‌مقدس، امیدوار باشند (مزامیر ۱۱۹: ۱۱۴؛ رومیان ۱۵: ۴؛ افسسیان ۱: ۱۸-۱۹).

بخش ۹

خود کتاب‌مقدس، قانون و اصل خطاناپذیر و مصون از خطا برای تفسیر کتاب‌مقدس است و به همین دلیل، وقتی در مورد مفهوم حقیقی و کامل قسمتی از کلام خدا (که همیشه دارای یک معنی اصلی است نه معانی متعدد) سؤالی پیش می‌آید، باید سایر قسمت‌هایی از کتاب‌مقدس که موضوع را به‌وضوح بیشتری بیان کرده‌اند، بررسی، تفحص و مطالعه شوند (مزامیر ۱۱۹: ۱۳۰؛ اشعیا ۸: ۲۰؛ متی ۵: ۴‐۷؛ متی ۱۲: ۱‐۷؛ لوقا ۲۴: ۲۷؛ لوقا ۲۴: ۴۴‐۴۵؛ یوحنا ۵: ۴۶؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۵؛ ۱ قرنتیان ۲: ۱۳؛ دوم تیموتائوس ۳: ۱۶؛ دوم پطرس ۱: ۲۰‐۲۱).

بخش ۱۰

عالی‌ترین داور برای حل و فصل تمام اختلافات دینی، کسی نیست جز روح‌القدس که در کتاب‌مقدس سخن می‌گوید. اوست که تمام مصوبات شوراهای کلیسایی، نظرات نویسندگان کهن، آموزه‌های بشر و عقاید شخصی باید با کلام او سنجیده شوند و رأی نهایی را او صادر کند (اعمال رسولان ۱۵: ۱۵‑۱۶؛ اعمال رسولان ۲۸: ۲۵؛ متی ۲۲: ۲۹، ۳۱؛ افسسیان ۲: ۲۰؛ دوم پطرس ۱: ۲۰‑۲۱). حکم اوست که به ما آرامش می‌بخشد و ما را به حقیقت رهنمون می‌سازد (رومیان ۱۵: ۱۳؛ فیلیپیان ۴: ۷؛ یوحنا ۱۴: ۲۶؛ یوحنا ۱۶: ۱۳؛ اول یوحنا ۲: ۲۰).


فصل دوّم

«خدا و تثلیث اقدس»

بخش ۱

فقط یک خدای زنده و حقیقی وجود دارد (تثنیه ۶: ۴؛ اشعیا ۴۵: ۵؛ ارمیا ۱۰: ۱۰؛ یوحنا ۱۷: ۳؛ اول قرنتیان ۸: ۶؛ یعقوب ۲: ۱۹) که در وجود و کمال، نامحدود است (تثنیه ۴: ۳۹؛ مزامیر ۹۰: ۲؛ ارمیا ۲۳: ۲۴؛ مزامیر ۱۴۵: ۱۳؛ رومیان ۱۶: ۲۶؛ اول تیموتائوس ۱: ۱۷)؛ مقدس‌ترین روح می‌باشد (اشعیا ۴۰: ۱۳؛ حزقیال ۳۷: ۱۴؛ یوحنا ۴: ۲۴؛ دوم قرنتیان ۳: ۱۷؛ غلاطیان ۴: ۶)؛ نامرئی است (خروج ۳۳: ۲۰؛ یوحنا ۱: ۱۸؛ کولسیان ۱: ۱۵؛ اول تیموتائوس ۱: ۱۷؛ اول پطرس ۱: ۸)؛ بدون بدن و اعضا (تثنیه ۴: ۱۵-۱۶؛ مزامیر ۱۱۵: ۴-۸؛ لوقا ۲۴: ۳۹؛ یوحنا ۴: ۲۴؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۹)؛ و بدون تأثیرپذیری از هیچ احساسی (خروج ۳۲: ۱۴؛ اعداد ۲۳: ۱۹؛ اول سموئیل ۱۵: ۲۹؛ اشعیا ۴۶: ۱۰؛ اعمال رسولان ۱۴: ۱۱، ۱۵). او بی‌‌تبدیل، تغییرناپذیر و ثابت است (اعداد ۲۳: ۱۹؛ مزامیر ۱۰۲: ۲۶-۲۷؛ ملاکی ۳: ۶؛ عبرانیان ۱۳: ۸؛ یعقوب ۱: ۱۷)؛ بی‌حد و مرز است (اول پادشاهان ۸: ۲۷؛ مزامیر ۱۳۹: ۷-۱۰؛ امثال ۱۵: ۳؛ ارمیا ۲۳: ۲۳-۲۴؛ افسسیان ۴: ۶)؛ و ازلی و ابدی (سرمدی) می‌باشد (مزامیر ۹۰: ۲؛ مزامیر ۹۳: ۲؛ اشعیا ۴۰: ۲۸؛ اول تیموتائوس ۱: ۱۷؛ مکاشفه ۱: ۸) او خارج از درک و ادراک ماست (ایوب ۲۶: ۱۴؛ اشعیا ۴۰: ۲۸؛ مزامیر ۱۴۵: ۳؛ رومیان ۱۱: ۳۳-۳۴؛ یعقوب ۱: ۵)؛ قادر مطلق و توانای بی‌همتاست (پیدایش ۱۷: ۱؛ خروج ۱۵: ۶؛ ارمیا ۳۲: ۱۷؛ متی ۱۹: ۲۶؛ مکاشفه ۴: ۸)؛ و حکیم (مزامیر ۳۳: ۱۱؛ اشعیا ۴۶: ۹-۱۰؛ رومیان ۸: ۲۸؛ کولسیان ۲: ۳؛ ایوب ۹: ۴؛ ایوب ۱۲: ۱۳) قدوس (خروج ۱۵: ۱۱؛ لاویان ۱۹: ۲؛ اشعیا ۶: ۳؛ اول پطرس ۱: ۱۵-۱۶؛ مکاشفه ۴: ۸) و آزاد است (خروج ۳۳: ۱۹؛ مزامیر ۱۱۵: ۳؛ دانیال ۴: ۳۵؛ متی ۲۰: ۱۵؛ رومیان ۹: ۱۸)؛ و مختار و صاحب اختیار تام است (خروج ۳: ۱۴؛ تثنیه ۷: ۱۰؛ اشعیا ۴۶: ۱۰؛ مکاشفه ۱: ۸؛ مزامیر ۱۳۵: ۶؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۵). او همه‌چیز را مطابق با اراده‌ی ثابت و عادلانه‌ی خود (مزامیر ۳۳: ۱۱؛ اشعیا ۴۶: ۹-۱۰؛ اعمال رسولان ۴: ۲۷-۲۸؛ رومیان ۸: ۲۸؛ افسسیان ۱: ۱۱) برای جلال خود انجام می‌دهد (مزامیر ۸۶: ۹؛ امثال ۱۶: ۴؛ اشعیا ۴۳: ۷؛ رومیان ۱۱: ۳۶؛ مکاشفه ۴: ۱۱). او پر از محبت (خروج ۳۴: ۶؛ مزامیر ۱۳۶: ۱؛ ارمیا ۳۱: ۳؛ یوحنا ۳: ۱۶؛ اول یوحنا ۴: ۸، ۱۶)، لطف، مهربانی و صبر است؛ سرشار از نیکویی و راستی است؛ و بخشنده‌ی خطاها و گناهان است (خروج ۳۴: ۶-۷؛ مزامیر ۱۰۳: ۸؛ نحمیا ۹: ۱۷؛ میکاه ۷: ۱۸؛ یوئیل ۲: ۱۳). او به کسانی که با جدیت او را می‌جویند، پاداش می‌دهد (مزامیر ۳۴: ۱۰؛ مزامیر ۹۱: ۱۴؛ امثال ۸: ۱۷؛ متی ۷: ۷؛ عبرانیان ۱۱: ۶). با وجود همه‌ی این صفت‌ها، او در داوری‌های خود بسیار عادل و مهیب است (خروج ۳۴: ۷؛ مزامیر ۷: ۱۱؛ نحمیا ۹: ۳۲-۳۳؛ رومیان ۲: ۵-۶؛ مکاشفه ۱۹: ۱۱) و از هر نوع گناه نفرت دارد (مزامیر ۵: ۵-۶؛ امثال ۶: ۱۶-۱۹؛ ارمیا ۴۴: ۴؛ حبقوق ۱: ۱۳؛ زکریا ۸: ۱۷) و مجرمان را تبرئه نخواهد کرد (خروج ۳۴: ۷؛ تثنیه ۷: ۱۰؛ کولسیان ۳: ۶؛ ناحوم ۱: ۲-۳؛ رومیان ۱: ۱۸).

بخش ۲

خدا هر نوع حیات (پیدایش ۲: ۷؛ تثنیه ۳۲: ۳۹؛ ایوب ۳۴: ۲۱؛ مزامیر ۳۶: ۹؛ مزامیر ۱۰۳: ۸؛ اشعیا ۴۰: ۲۸؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۴‐۲۵؛ رومیان ۱۱: ۳۳‐۳۶؛ اول قرنتیان ۸: ۶؛ کولسیان ۱: ۱۶؛ مکاشفه ۴: ۱۱) و جلال (خروج ۳۴: ۵؛ مزامیر ۲۴: ۸‐۱۰؛ اعمال رسولان ۷: ۲؛ یوحنا ۱: ۱۴؛ اول پطرس ۴: ۱۱؛ کولسیان ۱: ۱۶؛ مکاشفه ۵: ۱۳) و نیکویی (خروج ۳۴: ۶؛ نحمیا ۹: ۲۰؛ مزامیر ۱۰۰: ۵؛ مزامیر ۱۴۵: ۹؛ مزمور ۱۱۹: ۶۸) و برکت (رومیان ۹: ۵؛ رومیان ۱۱: ۳۶؛ افسسیان ۱: ۳؛ اول تیموتائوس ۶: ۱۵؛ مکاشفه ۷: ۱۲) را ذاتاً در خود دارد و به خودی خود، کمال کفایت را داراست و به هیچ‌یک از مخلوقاتی که آفریده است، محتاج نیست (مزامیر ۵۰: ۱۰‐۱۲؛ نحمیا ۹: ۶؛ ایوب ۴۱: ۱۱؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۴‐۲۵؛ رومیان ۱۱: ۳۵‐۳۶). او از آنها جلال حاصل نمی‌کند (مزمور ۱۶: ۲؛ ایوب ۲۲: ۲، ۳؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۵) بلکه جلال خود را در آنها و توسط آنها و به سوی آنها و بر آنها آشکار می‌سازد. او یگانه سرچشمه‌ی همه‌ی موجودات است و همه چیز از او و با او و به خاطر او وجود دارد (اول قرنتیان ۸: ۶؛ کولسیان ۱: ۱۶؛ یوحنا ۱: ۳؛ رومیان ۱۱: ۳۶؛ عبرانیان ۲: ۱۰) و او بر آنها فرمانروایی مطلق دارد، تا با آنها و برای آنها و بر آنها هر آنچه را که می‌خواهد، انجام دهد (دانیال ۴: ۲۵، ۳۵؛ مزمور ۱۳۵: ۶؛ رومیان ۹: ۱۵‐۲۱؛ اول تیموتائوس ۶: ۱۵؛ مکاشفه ۴: ۱۱؛ مکاشفه ۵: ۱۲‐۱۴). در نظر او همه چیز هویدا و آشکار است (امثال ۱۵: ۳؛ ایوب ۳۴: ۲۱؛ مزامیر ۱۳۹: ۱‐۴؛ اعمال رسولان ۱: ۲۴؛ عبرانیان ۴: ۱۳) و دانش او بی‌نهایت، مصون از خطا و مستقل از مخلوقات است (اول سموئیل ۲: ۳؛ اشعیا ۴۰: ۲۸؛ ایوب ۳۷: ۱۶؛ مزامیر ۱۴۷: ۵؛ رومیان ۱۱: ۳۳‐۳۴). هیچ چیز برای او نامعلوم و نامشخص نیست (حزقیال ۱۱: ۵؛ مزامیر ۱۳۹: ۱۶؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۸؛ اشعیا ۴۶: ۱۰؛ رومیان ۸: ۲۹‐۳۰). او در تمام تصمیم‌ها، اعمال و فرمان‌هایش قدوسیت کامل دارد (خروج ۱۵: ۱۱؛ مزامیر ۱۹: ۸؛ مزامیر ۱۴۵: ۱۷؛ رومیان ۷: ۱۲) و شایسته است که از فرشتگان، انسان‌ها و همه‌ی مخلوقات دیگر، هر اندازه پرستش، خدمت و اطاعت که می‌خواهد، انتظار داشته باشد (مزمور ۹۵: ۶؛ متی ۲۸: ۱۸؛ فیلیپیان ۲: ۱۰‐۱۱؛ مکاشفه ۵: ۱۲‐۱۴).

بخش ۳

در وحدت الوهیت، سه شخص (اقنوم) وجود دارند که دارای یک ذات، قدرت و ابدیت هستند: خدای پدر، خدای پسر و خدای روح‌القدس (پیدایش ۱: ۲؛ خروج ۳: ۱۴؛ تثنیه ۶: ۴؛ اشعیا ۶: ۳؛ مزمور ۲: ۷؛ متی ۳: ۱۶-۱۷؛ متی ۲۸: ۱۹؛ اول قرنتیان ۲: ۱۰-۱۱؛ اول قرنتیان ۸: ۶؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴؛ غلاطیان ۴: ۶؛ افسسیان ۴: ۴-۶؛ کولسیان ۱: ۱۵-۱۷؛ اول پطرس ۱: ۲؛ اول تیموتائوس ۶: ۱۶؛ عبرانیان ۱: ۲-۳، ۵؛ رومیان ۸: ۹؛ اعمال رسولان ۲: ۳۳؛ یوحنا ۱: ۱۴، ۱۸؛ یوحنا ۳: ۱۶؛ یوحنا ۱۵: ۲۶). پدر از هیچ‌کس سرچشمه نمی‌گیرد و نه مولود شده و نه صادر شده است (خروج ۳: ۱۴؛ اول قرنتیان ۸: ۶؛ یوحنا ۱: ۱۴، ۱۸؛ اول تیموتائوس ۶: ۱۶؛ عبرانیان ۱: ۵)؛ پسر از ازل از پدر مولود شده است (مزامیر ۲: ۷؛ یوحنا ۳: ۱۶؛ کولسیان ۱: ۱۵-۱۷؛ عبرانیان ۱: ۲-۳) و روح‌القدس از ازل از پدر و پسر صادر شده است (یوحنا ۱۵: ۲۶؛ اعمال رسولان ۲: ۳۳؛ رومیان ۸: ۹؛ اول قرنتیان ۲: ۱۰-۱۱؛ غلاطیان ۴: ۶).


فصل سوّم

«تقدیر ازلی خدا»

بخش ۱

خدا از ازل، با حکمت کامل و اراده‌ی کاملاً مقدس خود، آزادانه و به‌گونه‌ای تغییرناپذیر، همه‌ چیز را که به وقوع می‌پیوندد، مقدر و مقرر فرموده است (پیدایش ۱۸: ۲۵؛ خروج ۳: ۱۴؛ تثنیه ۳۲: ۳۹؛ امثال ۱۶: ۳۳؛ اشعیا ۴۶: ۱۰؛ اعمال رسولان ۲: ۲۳؛ اعمال رسولان ۴: ۲۷-۲۸؛ رومیان ۹: ۱۵-۱۸؛ افسسیان ۱: ۱۱؛ عبرانیان ۶: ۱۷). او این کار را به گونه‌ای انجام داده که نه خودش خالق گناه باشد (یعقوب ۱: ۱۳، ۱۷؛ اول یوحنا ۱: ۵) و نه به اراده‌ی مخلوقات تجاوزی کرده و آزادی و اختیار مربوط به علل ثانویه را از آنها سلب کرده باشد، بلکه آن را برقرار نگه داشته است. (خروج ۳: ۱۴؛ متی ۱۷: ۱۲؛ یوحنا ۱۹: ۱۱؛ اعمال رسولان ۴: ۲۷-۲۸).

بخش ۲

با وجود اینکه خدا از تمام شرایط و رویدادهای ممکن و آنچه که به وقوع خواهد پیوست، آگاه است (پیدایش ۱۸: ۲۵؛ خروج ۳۴: ۶-۷؛ اول سموئیل ۲۳: ۱۱-۱۲؛ مزامیر ۱۳۹: ۱۶؛ متی ۱۱: ۲۱-۲۳؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۸)، اما فقط به این دلیل که آینده را می‌بیند و از شرایط آگاه است، چیزی را مقدر نفرموده است (اشعیا ۴۶: ۱۰؛ رومیان ۹: ۱۱-۱۳، ۱۶، ۱۸؛ اول پطرس ۱: ۲۰).

بخش ۳

بر اساس اراده‌ و تقدیر الهی و به منظور آشکار ساختن جلال خدا، برخی از انسان‌ها و فرشته‌ها برای حیات ابدی و برخی دیگر برای هلاکت ابدی مقدر شده‌اند (امثال ۱۶: ۴؛ متی ۲۵: ۴۱؛ رومیان ۹: ۲۲-۲۳؛ اول تیموتائوس ۵: ۲۱).

بخش ۴

این انسان‌ها و فرشته‌ها که به این صورت از پیش مقدّر و مقرّر شده‌اند، به‌طور خاص و تغییرناپذیر منصوب شده‌اند و تعداد آنها به قدری قطعی و مشخص است که نمی‌توان به آن افزود یا از آن کاست (خروج ۳۲: ۳۲- ۳۳؛ تثنیه ۲۹: ۲۰؛ مزمور ۶۹: ۲۸؛ مزمور ۱۱۳: ۳؛ دانیال ۱۲: ۱؛ یوحنا ۶: ۳۷، ۳۹، ۴۴؛ یوحنا ۱۰: ۱۶، ۲۶؛ یوحنا ۱۷: ۲، ۶، ۹، ۱۲-۱۳؛ یوحنا ۱۳: ۱۸؛ رومیان ۸: ۲۹-۳۰؛ رومیان ۱۱: ۵، ۷؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳؛ دوم تیموتائوس ۱: ۹؛ دوم تیموتائوس ۲: ۱۹؛ عبرانیان ۱۲: ۲۳؛ یهودا ۱: ۱؛ مکاشفه ۱۳: ۸).

بخش ۵

خدا، پیش از بنیاد عالم، کسانی از نوع بشر را که برای حیات ابدی برگزیده بود، بر اساس هدف ازلی و تغییرناپذیر خود و با توجه به اراده‌ی نیکویش، در مسیح برای جلال ابدی انتخاب کرد (پیدایش ۱: ۱، ۲؛ مزمور ۳۳: ۱۱؛ امثال ۸: ۲۲، ۲۳، ۳۰؛ متی ۲۵: ۳۴؛ لوقا ۱۰: ۲۰؛ یوحنا ۱۷: ۲۴؛ اعمال رسولان ۱۳: ۴۸؛ رومیان ۸: ۲۸-۳۰؛ رومیان ۹: ۱۱-۱۳، ۱۶، ۲۳، ۲۴؛ رومیان ۱۱: ۷؛ اول قرنتیان ۱: ۲۷، ۲۸؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳؛ افسسیان ۱: ۴، ۵، ۹، ۱۱؛ دوم تیموتائوس ۱: ۹؛ عبرانیان ۹: ۱۴؛ اول پطرس ۱: ۲، ۲۰؛ مکاشفه ۱۳: ۸) و این انتخاب، تنها بر اساس فیض رایگان و محبت خدا بوده است و نه به خاطر پیش‌بینی ایمان، اعمال نیک، و یا پایداری ایشان در آنها، و نه به دلیل هیچ شرط یا علتی در مخلوقات (رومیان ۹: ۱۱، ۱۳، ۱۶؛ افسسیان ۱: ۴، ۹)، بلکه همه چیز برای ستایش فیض پر جلال او بوده است (افسسیان ۱: ۶، ۱۲). 

بخش ۶

همان‌طور که خدا برگزیدگان را برای جلال مقرر فرموده، به همان ترتیب، طبق اراده‌ی ازلی و کاملاً آزاد خود، تمامی مقدمات لازم برای رسیدن به آن جلال را از پیش تعیین کرده است (اول پطرس ۱: ۲؛ افسسیان ۱: ۴-۵؛ افسسیان ۲: ۱۰؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳). بنابراین، برگزیدگان که در آدم سقوط کرده‌اند، به وسیله‌ی مسیح نجات داده شده‌اند (اول تسالونیکیان ۵: ۹-۱۰؛ تیطس ۲: ۱۴) و روح‌القدس، در زمان مقرر، آنها را به طور مؤثر به ایمان به مسیح دعوت کرده است. این افراد عادل شمرده شده، به فرزندی پذیرفته شده و تقدیس شده‌اند (رومیان ۸: ۳۰؛ افسسیان ۱: ۵؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳) و به وسیله‌ی قدرت الهی، از طریق ایمان، برای نجات محفوظ نگه داشته می‌شوند (اول پطرس ۱: ۵). در واقع، هیچ‌کس به جز برگزیدگان به وسیله‌ی مسیح بازخرید و نجات داده نمی‌شود و به طور مؤثر به ایمان دعوت نمی‌شود، عادل شمرده نمی‌شود، به فرزندی پذیرفته نمی‌شود، تقدیس نمی‌شود و نجات پیدا نمی‌کند (یوحنا ۶: ۶۴-۶۵؛ یوحنا ۱۰: ۲۶؛ یوحنا ۱۷: ۹؛ رومیان ۸: ۲۸، ۴۷؛ اول یوحنا ۲: ۱۹).

بخش ۷

خدا، طبق اراده‌ی حکیمانه و غیرقابل درک خود (ایوب ۱۲: ۱۳؛ اشعیا ۴۰: ۲۸؛ رومیان ۱۱: ۳۳؛ افسسیان ۱: ۱۱)، رحمتش را به هر که بخواهد ارزانی می‌دارد (خروج ۳۳: ۱۹؛ تثنیه ۴: ۳۱؛ مزمور ۱۰۳: ۸؛ رومیان ۹: ۱۵-۱۶) و از هر که مایل باشد دریغ می‌کند (خروج ۹: ۱۵-۱۶؛ تثنیه ۲۹: ۴؛ مزمور ۱۴۵: ۲۰؛ رومیان ۹: ۱۸) تا به این وسیله، قدرت و حاکمیت مطلق خود را بر مخلوقات به نمایش بگذارد (ایوب ۳۷: ۲۳؛ مزامیر ۱۳۵: ۶؛ اشعیا ۴۵: ۹؛ مکاشفه ۱۹: ۶). او برخی از انسان‌ها را به دلیل گناهانشان به بی‌حرمتی و غضب مقرّر فرموده است (پیدایش ۶: ۵-۷؛ خروج ۹: ۱۵- ۱۶؛ تثنیه ۲۹: ۴؛ مزمور ۸۱: ۱۱- ۱۲؛ اشعیا ۶۳: ۱۷؛ رومیان ۹: ۲۲؛ اول پطرس ۲: ۸؛ یهودا ۴) تا عدالت پرجلال او تمجید شود (خروج ۹: ۱۵، ۱۶؛ رومیان ۹: ۲۲، ۲۳؛ مکاشفه ۱۶: ۵-۷).

بخش ۸

آموزه‌ی تقدیر الهی، از اسرار عمیقی است که باید با هشیاری و احتیاط ویژه‌ای درباره‌ی آن صحبت شود (تثنیه ۲۹: ۲۹؛ ایوب ۳۸: ۱-۴؛ اشعیا ۴۰: ۲۸؛ رومیان ۹: ۲۰؛ ۱۱: ۳۳) تا مردم، با توجه و تمرکز بر اراده‌ی خدا که در کلامش آشکار شده است و با اطاعت از آن، از دعوت ثمربخش خود در مورد برگزیدگی ابدی خویش اطمینان یابند (دوم پطرس ۱: ۱۰؛ افسسیان ۱: ۴-۵؛ فیلیپیان ۲: ۱۲-۱۳؛ اول تسالونیکیان ۱: ۴). بنابراین، این آموزه باید موجب تمجید، احترام و تکریم خدا گردد (مزامیر ۱۴۵: ۳-۴؛ لوقا ۱: ۴۶-۴۹؛ رومیان ۱۱: ۳۳؛ افسسیان ۱: ۶) و در عین حال به فروتنی، تلاش و تسلی فراوان برای همه‌ی کسانی منجر شود که صمیمانه از انجیل اطاعت می‌کنند (رومیان ۸: ۳۳؛ رومیان ۱۱: ۵-۶، ۲۰؛ لوقا ۱۰: ۲۰؛ دوم پطرس ۱: ۱۰).


فصل چهارم

«آفرینش»

بخش ۱

خدای پدر، پسر و روح‌القدس را پسند آمد که به‌منظور آشکار ساختن و ابراز جلال قدرت، حکمت و نیکویی ازلی خود (پیدایش ۱: ۲؛ خروج ۲۰: ۱۱؛ ایوب ۲۶: ۱۳؛ ارمیا ۱۰: ۱۲؛ یوحنا ۱: ۲-۳؛ رومیان ۱: ۲۰؛ کولسیان ۱: ۱۶؛ عبرانیان ۱: ۲)، در ابتدا، جهان را و هرآنچه در آن است، چه مرئی و چه نامرئی، از نیستی به هستی آورد و همه‌چیز را در مدت شش روز خلق فرمود، و همه‌چیز بسیار نیکو بود (پیدایش ۱: ۱-۳۱؛ خروج ۳۱: ۱۷؛ مزامیر ۱۰۴: ۲۴؛ کولسیان ۱: ۱۶؛ عبرانیان ۱۱: ۳؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۴).

بخش ۲

پس از آنکه خدا همه‌ی مخلوقات دیگر را آفرید، انسان را نیز، مذکر و مؤنث (پیدایش ۱: ۲۷؛ پیدایش ۵: ۱، ۲؛ متی ۱۹: ۴؛ مرقس ۱۰: ۶)، با روحی ابدی و خردمند (پیدایش ۲: ۷؛ جامعه ۱۲: ۷؛ ایوب ۳۳: ۴؛ متی ۱۰: ۲۸؛ لوقا ۲۳: ۴۳) که دارای دانش، عدالت و قدوسیت حقیقی بود، مطابق با صورت خود آفرید (پیدایش ۱: ۲۶؛ مزمور ۸: ۵، ۶؛ کولسیان ۳: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۲۴) و خدا شریعت خود را در دل‌هایشان مرقوم فرمود (رومیان ۲: ۱۴، ۱۵؛ ارمیا ۳۱: ۳۳؛ عبرانیان ۱۰: ۱۶) و قدرت اطاعت و عمل کردن به آن را، به ایشان بخشید (لاویان ۱۸: ۵؛ میکاه ۶: ۸؛ جامعه ۷: ۲۹). اما آنها در عین حال، این امکان را نیز داشتند که مرتکب خطا شوند، چرا که به آزادی اراده‌ی خود که قابلیت تغییر داشت، واگذار شدند (پیدایش ۳: ۶؛ جامعه ۷: ۲۹؛ رومیان ۵: ۱۲؛ یعقوب ۱: ۱۴). علاوه بر شریعتی که در قلب‌هایشان نوشته شده بود، فرمان یافتند که از درخت معرفت نیک و بد نخورند (پیدایش ۲: ۱۷؛ پیدایش ۳: ۸-۱۱، ۲۳؛ تثنیه ۳۰: ۱۹) و تا زمانی که از این فرمان اطاعت و پیروی می‌کردند، در ارتباط و مصاحبت با خدا شاد بودند و بر سایر مخلوقات تسلط داشتند (پیدایش ۱: ۲۶-۲۸؛ مزمور ۸: ۶-۸؛ مزامیر ۱۱۵: ۱۶).


فصل پنجم

«تدبیر الهی»

بخش ۱

خدا، خالق عظیم همه‌ی چیزها (پیدایش ۱: ۱؛ ایوب ۳۸: ۴؛ نحمیا ۹: ۶؛ مزامیر ۸۹: ۱۱؛ اشعیا ۴۰: ۲۸؛ یوحنا ۱: ۱-۳؛ کولسیان ۱: ۱۶؛ مکاشفه ۴: ۱۱)، همه‌ی مخلوقات، اعمال و اشیاء را (خروج ۲۰: ۱۱؛ ایوب ۱۲: ۱۰؛ ایوب ۲۶: ۷-۱۳؛ مزامیر ۱۰۲: ۲۵؛ مزامیر ۱۰۴: ۲۵-۳۱؛ مزامیر ۱۱۹: ۹۰-۹۱؛ مزامیر ۱۳۹: ۱۳-۱۶؛ اشعیا ۴۵: ۷؛ یوحنا ۱: ۳؛ اعمال رسولان ۱۴: ۱۵-۱۶؛ کولسیان ۱: ۱۶-۱۷؛ عبرانیان ۱: ۲-۳؛ مکاشفه ۱۰: ۶)، از بزرگ‌ترین تا کوچک‌ترین (پیدایش ۴۵: ۷؛ مزامیر ۱۳۵: ۶؛ دانیال ۴: ۳۴-۳۵؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۵-۲۸؛ عبرانیان ۱: ۳)، با تدبیر و مشیت حکیمانه و مقدس خود اداره و حفظ می‌کند (امثال ۱۵: ۳؛ مزامیر ۱۰۴: ۲۴؛ مزامیر ۱۴۵: ۱۷). این تدبیر و مشیت الهی، بر اساس پیش‌دانی مصون از خطای خدا (اول سموئیل ۲: ۳؛ دوم سموئیل ۲۲: ۳۱؛ مزامیر ۱۴۷: ۵؛ اشعیا ۴۰: ۱۳-۱۶، ۲۸؛ اشعیا ۴۶: ۹-۱۰؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۸؛ رومیان ۱۱: ۳۳؛ مزامیر ۱۳۹: ۱-۴) و تصمیم تغییرناپذیر اراده‌ی او است (مزامیر ۳۳: ۱۰-۱۱؛ مزامیر ۹۴: ۸-۱۱؛ افسسیان ۱: ۱۱). هدف از این تدبیر عظیم و جامع، تجلیل و تمجید از شکوه، حکمت، قدرت، عدالت، نیکویی و رحمت خداست (مزامیر ۱۴۵: ۷؛ اشعیا ۶۳: ۱۴؛ رومیان ۹: ۱۷؛ افسسیان ۳: ۱۰).

بخش ۲

با وجود اینکه از نظر پیش‌دانی و تدبیر خدا، که خود او علت‌العلل (علّت اوّل) است، همه‌چیز بدون تغییر و اشتباه به وقوع می‌پیوندد (اعمال رسولان ۲: ۲۳؛ مزامیر ۳۳: ۱۰، ۱۱؛ مزامیر ۱۳۹: ۱-۴؛ اشعیا ۴۶: ۹، ۱۰؛ رومیان ۱۱: ۳۳-۳۶)، اما خدا در همین تدبیر مقرّر فرموده است که این امور، بر اساس مفهوم علل ثانویه، به طور ضروری، آزاد یا مشروط اتفاق بیفتد (پیدایش ۸: ۲۲؛ خروج ۲۱: ۱۳؛ تثنیه ۱۹: ۵؛ اول پادشاهان ۲۲: ۲۸، ۳۴؛ اشعیا ۱۰: ۶، ۷؛ ارمیا ۳۱: ۳۵).

بخش ۳

خدا برای اجرای مشیت عادی خود از وسایل استفاده می‌کند (پیدایش ۸: ۲۲؛ اشعیا ۵۵: ۱۰-۱۱؛ اعمال رسولان ۱۴: ۱۷؛ اعمال رسولان ۲۷: ۳۱، ۴۴)، اما او آزاد است که مطابق میل خود، بدون استفاده از این وسایل، برتر از آنها یا حتی برخلاف آنها نیز عمل کند (خروج ۱۴: ۲۱؛ هوشع ۱: ۷؛ متی ۴: ۴؛ ایوب ۳۴: ۱۰). او همچنین می‌تواند فراتر از محدودیت‌های طبیعی عمل کند (رومیان ۴: ۱۹-۲۱؛ لوقا ۱۸: ۲۷)، و گاهی برخلاف قوانین طبیعت به اراده خود معجزه کند (دوم پادشاهان ۶: ۶؛ دانیال ۳: ۲۷؛ متی ۱۴: ۲۵-۲۶).

بخش ۴

قدرت مطلق، حکمت غیرقابل‌درک و نیکویی بی‌نهایت خدا در تدبیر الهی به‌قدری آشکار است که این تدبیر حتی به سقوط اولیه‌ی آدم و به همه‌ی گناهان فرشتگان و انسان‌ها نیز مربوط می‌شود (پیدایش ۵۰: ۲۰؛ اول سموئیل ۲۴: ۱؛ دوم سموئیل ۱۶: ۱۰؛ مزامیر ۷۶: ۱۰؛ اشعیا ۱۰: ۶-۱۲؛ اعمال رسولان ۲: ۲۳؛ اعمال رسولان ۴: ۲۷-۲۸). این امر، نه به‌صورت یک اجازه‌ی ساده، بلکه با یک کنترل حکیمانه و نیرومند همراه است و خدا به‌گونه‌ای این گناهان را محدود و کنترل می‌کند تا به انجام مقاصد مقدس خود بینجامد (خروج ۹: ۱۶؛ مزامیر ۳۳: ۱۰، ۱۱؛ اشعیا ۴۶: ۱۰؛ اعمال رسولان ۱۴: ۱۶). با این حال، گناه بودن این اعمال فقط از جانب مخلوقات سرچشمه می‌گیرد، نه از خدا؛ چرا که او کاملاً قدوس و عادل است و هرگز نمی‌تواند به‌وجودآورنده یا تأییدکننده‌ی گناه باشد (یعقوب ۱: ۱۳، ۱۴؛ مزامیر ۵۰: ۲۱؛ اول یوحنا ۲: ۱۶).

بخش ۵

خدای کاملاً حکیم، عادل و مهربان، اغلب فرزندان خود را برای مدتی در معرض وسوسه‌های متعدد و فساد دل‌هایشان قرار می‌دهد تا آنها را به‌خاطر گناهان گذشته‌شان تنبیه کند یا قدرت پنهان فساد و فریبکاری دل‌هایشان را به آنها نشان دهد، تا فروتن شوند (دوم تواریخ ۳۲: ۲۵-۲۶، ۳۱؛ دوم سموئیل ۲۴: ۱؛ مزامیر ۳۲: ۳-۵؛ ایوب ۳۳: ۲۷-۲۹؛ لاویان ۲۶: ۴۰-۴۲) و همچنین برای اینکه آنها را به اتکای بیشتر و دائمی‌تر به خود برای تأمین نیازهایشان هدایت کند و هوشیاری آنها را در برابر امتحان‌های آینده در مورد گناه بیدارتر و هشیارتر نماید (دوم قرنتیان ۱۲: ۷-۹؛ مزامیر ۷۳؛ مزامیر ۷۷: ۱، ۱۰-۱۲؛ عبرانیان ۱۲: ۵-۶؛ اول پطرس ۵: ۶-۷) و این همه به‌خاطر اهداف عادلانه و مقدس دیگری است که خدا در نظر دارد (مرقس ۱۴: ۶۶-۷۲؛ یوحنا ۲۱: ۱۵-۱۷؛ رومیان ۸: ۲۸؛ عبرانیان ۱۲: ۱۰-۱۱).

بخش ۶

در مورد انسان‌های شریر و خدانشناس، که خدا، به عنوان داور عادل، به دلیل گناهان گذشته‌شان، آنها را کور و سنگدل می‌کند (تثنیه ۲۹: ۴؛ ۲ سموئیل ۲۴: ۱؛ ۱ پادشاهان ۲۲: ۲۲-۲۳؛ رومیان ۱: ۲۴-۲۸؛ رومیان ۱۱: ۷-۸)، خدا نه‌تنها فیض خود را که می‌توانست ذهن آنها را روشن و دل‌هایشان را تغییر دهد، از آنها دریغ می‌کند (تثنیه ۲۹: ۴؛ ۱ پادشاهان ۱۰: ۴-۵؛ مزامیر ۹۵: ۸-۹)، بلکه گاهی عطایایی را که داشته‌اند نیز از آنها باز پس می‌گیرد (متی ۱۳: ۱۲؛ متی ۲۵: ۲۹؛ لوقا ۸: ۱۸؛ یوحنا ۱۲: ۳۵)، و آنها را در معرض اموری قرار می‌دهد که فساد باطنی‌شان، آن امور را به موجب گناه تبدیل می‌کند (تثنیه ۲: ۳۰؛ ۲ پادشاهان ۸: ۱۲-۱۳؛ اشعیا ۶۳: ۱۷؛ رومیان ۹: ۱۸). علاوه بر این، آنها را به شهوات خود، وسوسه‌های این دنیا و قدرت شیطان واگذار می‌کند (مزامیر ۸۱: ۱۱-۱۲؛ رومیان ۱: ۲۴-۲۶؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۱۰-۱۲؛ ۱ تیموتائوس ۴: ۱-۲)، و در نتیجه، با همان وسایلی که خدا برای نرم کردن دل دیگران استفاده می‌کند، آنها خود را سنگدل می‌سازند (خروج ۷: ۳؛ خروج ۸: ۱۵، ۳۲؛ اشعیا ۶: ۹-۱۰؛ اعمال رسولان ۲۸: ۲۶-۲۷؛ دوم قرنتیان ۲: ۱۵-۱۶؛ ۱ پطرس ۲: ۷-۸).

بخش ۷

همان‌طور که تدبیر الهی به طور عام، به همه‌ی مخلوقات می‌رسد، به همین طریق و به طور خاص از کلیسای خود مراقبت می‌کند و همه‌چیز را برای خیریت آن ترتیب می‌دهد (عاموس ۹: ۸-۹؛ اشعیا ۴۳: ۳-۵، ۱۴؛ رومیان ۸: ۲۸؛ اول تیموتائوس ۴: ۱۰).


فصل ششم

«سقوط انسان و گناه و مجازات آن»

بخش ۱

والدین نخستین ما که به سبب وسوسه و حیله‌ی شیطان فریب خوردند، با خوردن میوه‌ی ممنوعه گناه کردند (پیدایش ۳: ۱۳؛ یعقوب ۱: ۱۴؛ اول تیموتائوس ۲: ۱۴؛ دوم قرنتیان ۱۱: ۳؛ رومیان ۵: ۱۲). خدا، بر طبق مشیت حکیمانه و مقدس خود، اراده فرمود که این گناه را به جهت جلال خود اجازه دهد (پیدایش ۵۰: ۲۰؛ اعمال رسولان ۲: ۲۳؛ امثال ۱۶: ۴؛ رومیان ۱۱: ۳۲؛ افسسیان ۱: ۱۱).

بخش ۲

به واسطه‌ی این گناه، آنها از جایگاه عدالت نخستین خود و رابطه‌ی خود با خدا ساقط شدند (پیدایش ۳: ۶-۸؛ جامعه ۷: ۲۹؛ مزامیر ۵۳: ۱-۳؛ ارمیا ۱۷: ۹؛ ارمیا ۳۲: ۲۳؛ مراثی ۵: ۱۶؛ رومیان ۳: ۱۰-۱۸، ۲۳) و در گناه مردند (پیدایش ۲: ۱۷؛ رومیان ۵: ۱۲؛ کولسیان ۲: ۱۳؛ افسسیان ۲: ۱) و تمام قوای روح و جسمشان کاملاً ناپاک گردید (پیدایش ۶: ۵؛ مزامیر ۵۳: ۱-۳؛ ارمیا ۱۷: ۹؛ رومیان ۳: ۱۰-۱۸؛ تیطوس ۱: ۱۵).

بخش ۳

آنها که منشاء و ریشه‌ی تمام انسان‌ها بودند، گناهشان به تمامی نسل‌های بعدی نسبت داده شد (پیدایش ۱: ۲۷-۲۸؛ پیدایش ۲: ۱۶-۱۷؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۶؛ رومیان ۵: ۱۲-۱۹؛ اول قرنتیان ۱۵: ۲۱-۲۲، ۴۵-۴۹) و مرگ در گناه و طبیعت فاسد به نسل‌های بعدی، از طریق تولید مثل طبیعی، انتقال یافت (پیدایش ۵: ۳؛ مزامیر ۵۱: ۵؛ مزامیر ۵۸: ۳؛ ایوب ۱۴: ۴؛ ایوب ۱۵: ۱۴).

بخش ۴

از این فساد اولیه، که باعث می‌شود ما کاملاً ناتوان و مخالف هر خیر و نیکویی شویم (پیدایش ۸: ۲۱؛ رومیان ۵: ۶؛ رومیان ۷: ۱۸؛ رومیان ۸: ۷؛ کولسیان ۱: ۲۱؛ افسسیان ۲: ۱)، و به تمامی وجود به شر گرایش پیدا کنیم (پیدایش ۶: ۵؛ مزامیر ۱۴: ۱-۳؛ مزامیر ۵۳: ۱-۳؛ رومیان ۳: ۱۰-۱۲)، همه‌ی گناهان عملی سرچشمه می‌گیرند (امثال ۴: ۲۳؛ متی ۱۵: ۱۹؛ مرقس ۷: ۲۱-۲۳؛ افسسیان ۲: ۲-۳؛ یعقوب ۱: ۱۴-۱۵).

بخش ۵ 

این فساد ذات انسان، حتی در کسانی که تولّد تازه می‌یابند، در طول زندگی این دنیای آنها باقی می‌ماند (مزامیر ۱۹: ۱۲؛ امثال ۲۰: ۹؛ جامعه ۷: ۲۰؛ رومیان ۷: ۱۴-۲۳؛ اول یوحنا ۱: ۸-۱۰؛ یعقوب ۳: ۲)، و اگرچه به وسیله‌ی مسیح بخشیده و نابود شده است، ولی هم خود این فساد ذات و هم تمام تمایلات آن به راستی و به درستی گناه هستند (رومیان ۷: ۵-۸، ۲۵؛ رومیان ۸: ۱۳؛ غلاطیان ۵: ۱۷؛ کولسیان ۳: ۵).

بخش ۶

هر گناه، چه اصلی و چه عملی، از آن جهت که تخلف از شریعت عادلانه‌ی خدا و برخلاف آن شریعت است (رومیان ۷: ۷؛ اول یوحنا ۳: ۴؛ یعقوب ۴: ۱۷)، ذاتاً گناهکار را مجرم می‌سازد (رومیان ۲: ۱۵؛ رومیان ۳: ۹-۱۹؛ اول تیموتائوس ۱: ۹-۱۰) به طوری که او در معرض خشم و غضب خدا (رومیان ۵: ۹؛ افسسیان ۲: ۳؛ کولسیان ۳: ۶)، لعنت شریعت (تثنیه ۲۷: ۲۶؛ غلاطیان ۳: ۱۰) و مرگ (رومیان ۶: ۲۳؛ یعقوب ۱: ۱۵) قرار می‌گیرد و همه‌ی بدبختی‌های روحانی (رومیان ۱: ۲۱؛ افسسیان ۴: ۱۸؛ اول قرنتیان ۲: ۱۴)، جسمانی (مراثی ۳: ۳۹؛ رومیان ۸: ۲۰؛ مزامیر ۱۰۷: ۱۷؛ اشعیا ۵۷: ۲۰-۲۱) و ابدی (متی ۱۳: ۴۹-۵۰؛ متی ۲۵: ۴۱؛ دوم تسالونیکیان ۱: ۹؛ مکاشفه ۲۰: ۱۴-۱۵) گریبان او را می‌گیرد.


فصل هفتم

«عهد خدا با انسان»

بخش ۱

فاصله میان خدا و مخلوق به‌قدری زیاد است که حتی مخلوقات عاقل، با وجود اینکه موظفند به علت خالق بودنش از خدا اطاعت کنند، هرگز نمی‌توانند از حضور او به عنوان برکت و پاداش بهره‌مند شوند مگر با فروتنی داوطلبانه از جانب خدا که او آن را از طریق عهد ابراز فرموده است (پیدایش ۱: ۲۷؛ ایوب ۹: ۳۲-۳۳؛ ایوب ۲۲: ۲-۳؛ ایوب ۳۵: ۷-۸؛ مزمور ۱۰۰: ۲-۳؛ مزمور ۱۱۳: ۵-۶؛ اشعیا ۴۰: ۱۳-۱۷؛ اول سموئیل ۲: ۲۵؛ لوقا ۱۷: ۱۰؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۴-۲۵).

بخش ۲

نخستین عهدی که با انسان بسته شد، عهد اعمال بود (غلاطیان ۳:‏۱۲) که در آن به آدم و نسل او وعدهٔ حیات داده شد (رومیان ۱۰:‏۵؛ رومیان ۵:‏۱۲‏-‏۲۰)، مشروط بر اینکه به‌طور کامل و شخصی اطاعت نمایند (پیدایش ۲:‏۱۷؛ غلاطیان ۳:‏۱۰).

بخش ۳

پس از سقوط انسان از حالت نخستین، او دیگر قادر نبود از طریق آن عهد به حیات دست یابد. از این رو، خدا را خوش آمد تا عهد دومی را برقرار سازد که معمولاً عهد فیض یا لطف نامیده می‌شود (پیدایش ۳:‏۱۵؛ اشعیا ۴۲:‏۶؛ غلاطیان ۳:‏۲۱؛ رومیان ۳:‏۲۰‏-‏۲۱؛ رومیان ۸:‏۳). در این عهد، خداوند حیات و نجات را به‌طور رایگان از طریق مسیح به گناهکاران اعطا نمود و از آنان خواست تا به عیسی مسیح ایمان آورند تا نجات یابند (مرقس ۱۶:‏۱۵‏-‏۱۶؛ یوحنا ۳:‏۱۶؛ رومیان ۱۰:‏۶‏-‏۹؛ غلاطیان ۳:‏۱۱). خدا به تمام کسانی که برای حیات ابدی تعیین شده‌اند، وعده داد که روح‌القدس را عطا کند تا آنان را قادر و مایل به ایمان آوردن سازد (حزقیال ۳۶:‏۲۶‏-‏۲۷؛ یوحنا ۶:‏۴۴‏-‏۴۵).

بخش ۴

این عهد فیض در کتاب‌مقدس به‌عنوان عهد مطرح شده و اشاره به مرگ عیسی مسیح، صاحب عهد، و میراث ابدی و همه امور مرتبط با آن دارد (لوقا ۲۲:‏۲۰؛ اول قرنتیان ۱۱:‏۲۵؛ عبرانیان ۷:‏۲۲؛ عبرانیان ۹:‏۱۵‏-‏۱۷).

بخش ۵

اجرای این عهد در زمان شریعت با اجرای آن در زمان انجیل تفاوت داشت. در زمان شریعت، این عهد از طریق وعده‌ها، نبوّت‌ها، قربانی‌ها، ختنه، برّه فصح و نشانه‌ها و آیین‌های دیگری که به قوم یهود عطا شده بود، اجرا می‌شد و همه این‌ها به مسیح موعود اشاره داشت (پیدایش ۱۷:‏ ۱۰-‏۱۱؛ خروج ۱۲:‏ ۲۱-۲۷؛ رومیان ۴:‏ ۱۱؛ اول قرنتیان ۵:‏ ۷؛ کولسیان ۲:‏ ۱۱-‏۱۲؛ عبرانیان ۸-‏۱۰). در آن زمان، این آیین‌ها توسط روح‌القدس برای تعلیم و استحکام ایمان برگزیدگان به مسیح موعود کافی و مؤثر بودند و ایمانداران از طریق این آیین‌ها آمرزش کامل گناهان و نجات ابدی را دریافت می‌کردند. این عهد به نام عهدعتیق شناخته می‌شود (غلاطیان ۳:‏ ۷-‏۹، ۱۴؛ اول قرنتیان ۱۰:‏ ۱-‏۴؛ عبرانیان ۱۱:‏ ۱۳؛ یوحنا ۸:‏ ۵۶).

بخش ۶

در دوره‌ی انجیل، وقتی که مسیح، اصل و حقیقت، آشکار شد، اجرای این عهد از طریق موعظه‌ی کلام و اجرای آیین‌های مقدسی مانند تعمید و عشاء ربانی انجام می‌گیرد. این آیین‌ها، با وجود تعداد کمتر و سادگی بیشتر، دارای شهادت و تأثیر روحانی بیشتری هستند و به تمامی ملت‌ها اعم از یهود و غیر یهود عرضه می‌شود (ارمیا ۳۱:‏ ۳۳-‏۳۴؛ متی ۲۸:‏ ۱۹-‏۲۰؛ لوقا ۲۲:‏ ۲۰؛ اول قرنتیان ۱۱:‏ ۲۳-‏۲۵؛ افسسیان ۲:‏ ۱۵-‏۱۹؛ کولسیان ۲:‏ ۱۷؛ عبرانیان ۱۲:‏ ۲۲-‏۲۷). این عهد به عنوان «عهدجدید» شناخته می‌شود. بنابراین، دو عهد فیض که از لحاظ ماهیت متفاوت باشند، وجود ندارد، بلکه یک عهد واحد است که در شیوه‌ی اجرا متفاوت می‌باشد (مزمور ۳۲:‏ ۱؛ رومیان ۳:‏ ۲۱-‏۲۳، ۳۰؛ رومیان ۴:‏ ۳، ۶، ۱۶-‏۱۷، ۲۳-‏۲۴؛ اعمال رسولان ۱۵:‏ ۱۱؛ غلاطیان ۳:‏ ۱۴-‏۱۶؛ عبرانیان ۱۳:‏ ۸).


فصل هشتم

«واسطه بودن مسیح»

بخش۱

خدا را در اراده‌ی ابدی‌اش چنین پسند آمد که خداوند عیسی، یعنی پسر یگانه‌ی خود را، به عنوان واسطه میان خدا و انسان (اشعیا ۴۲: ۱؛ مزامیر ۲: ۶؛ اول پطرس ۱: ۱۹-‏۲۰؛ یوحنا ۳: ۱۶؛ اول تیموتائوس ۲: ۵؛ اعمال رسولان ۳: ۲۲؛ اعمال رسولان ۱۷: ۳۱؛ رومیان ۱: ۳-‏۴؛ عبرانیان ۱: ۲؛ عبرانیان ۵: ۵-‏۶)، و پیامبر و کاهن و پادشاه و رأس و منجی کلیسای خود و وارث همه چیز و داور عالم باشد و خدا از ازل به مسیح قومی عطا فرمود که ذریت او باشد و توسط او در زمان مناسب خریداری و دعوت شود و عادل شمرده و تقدیس و پرجلال گردد (مزامیر ۲۲: ۳۰؛ اشعیا ۵۳: ۱۰؛ اشعیا ۵۵: ۴-‏۵؛ یوحنا ۱۷: ۶؛ اول قرنتیان ۱: ۳۰).

بخش ۲

پسر خدا، که شخص دوم در تثلیث است، چون خدای حقیقی و سرمدی و با پدر هم‌ذات و مساوی می‌باشد، وقتی زمان به‌کمال رسید، طبیعت انسان را با همه‌ی صفات اصلی و ضعف‌های معمولی آن بر خود گرفت، ولی بدون گناه بود (یوحنا ۱: ۱، ۱۴؛ اول یوحنا ۵: ۲۰؛ فیلیپیان ۲: ۶؛ غلاطیان ۴: ۴؛ عبرانیان ۲: ۱۴، ۱۶-‏۱۷؛ عبرانیان ۴: ۱۵) و به وسیله‌ی قدرت روح‌القدس در رحم مریم باکره قرار گرفت و از او متولد گردید (لوقا ۱: ۲۷، ۳۱، ۳۵؛ غلاطیان ۴: ۴)، به نحوی که دو جنبه‌ی کاملاً کامل و متمایز، یعنی جنبه‌ی الهی و جنبه‌ی انسانی، به‌طور جدا نشدنی در یک شخص جمع شدند و آن هم بدون تبدیل یا آمیختگی و اختلاط (لوقا ۱: ۳۵؛ رومیان ۹: ۵؛ کولسیان ۲: ۹؛ اول تیموتائوس ۳: ۱۶؛ اول پطرس ۳: ۱۸). آن شخص، خدای حقیقی و انسان حقیقی و در عین حال مسیح واحد می‌باشد که یگانه واسطه میان خدا و انسان است (رومیان ۱: ۳-‏۴؛ اول تیموتائوس ۲: ۵).

بخش ۳

خداوند عیسی، در طبیعت انسانی‌اش، که به شرح فوق با طبیعت الهی یکی شد، با روح‌القدس به فراوانی تقدیس و مسح گردید (مزامیر ۴۵: ۷؛ یوحنا ۳: ۳۴) و در خودش همه‌ی خزانه‌های حکمت و معرفت را جمع داشت (کولسیان ۲: ۳) و پدر را پسند آمد که در عیسی کل کمال ساکن شود (کولسیان ۱: ۱۹) به‌طوری که او مقدس و بی‌آزار و پاک و پر از لطف و راستی بود (یوحنا ۱: ۱۴؛ عبرانیان ۷: ۲۶) و برای اجرای مأموریت خود به‌عنوان واسطه و ضامن به‌طور کامل آماده باشد (اعمال رسولان ۱۰: ۳۸؛ عبرانیان ۷: ۲۲؛ عبرانیان ۱۲: ۲۴). عیسی این مأموریت را برای خودش به‌وجود نیاورد، بلکه از طرف پدر برای قبول آن دعوت شد و پدر تمام قدرت و داوری را به او سپرد و اجرای آن را به او محول نمود (یوحنا ۵: ۲۲، ۲۷؛ متی ۲۸: ۱۸؛ اعمال رسولان ۲: ۳۶).

بخش ۴

خداوند عیسی این مأموریت را با رضایت کامل قبول فرمود (مزامیر ۴۰: ۷-‏۸؛ یوحنا ۱۰: ۱۸؛ فیلیپیان ۲: ۸؛ عبرانیان ۱۰: ۵-‏۱۰) و برای اجرای آن در زیر شریعت قرار گرفت (غلاطیان ۴: ۴) و شریعت را به‌طور کامل اجرا نمود (متی ۳: ۱۵؛ متی ۵: ۱۷) و عذاب‌های شدید در روح خود و دردهای بسیار سخت در بدن خود متحمل گردید (متی ۲۶: ۳۷-‏۳۸؛ متی ۲۷: ۴۶؛ لوقا ۲۲: ۴۴) و مصلوب شده، جان داد (فیلیپیان ۲: ۸) و مدفون گردید و مدتی تحت تسلط مرگ قرار گرفت، اما بدن او فسادی ندید (اعمال رسولان ۲: ۲۳-‏۲۴، ۲۷؛ اعمال رسولان ۱۳: ۳۷؛ رومیان ۶: ۹). روز سوم، با همان بدنی که در آن عذاب کشیده بود، از مرگ برخاست (اول قرنتیان ۱۵: ۳-‏۵) و با همان بدن به آسمان صعود فرمود (یوحنا ۲۰: ۲۵، ۲۷؛ مرقس ۱۶: ۱۹) و در آنجا در دست راست پدر نشسته است و برای ایمان‌داران شفاعت می‌کند (رومیان ۸: ۳۴؛ عبرانیان ۷: ۲۵؛ عبرانیان ۹: ۲۴) و در پایان جهان مراجعت خواهد کرد تا انسان‌ها و فرشتگان را داوری فرماید (متی ۱۳: ۴۰-‏۴۲؛ یهودا ۶؛ دوم پطرس ۲: ۴؛ رومیان ۱۴: ۹-‏۱۰؛ اعمال رسولان ۱: ۱۱؛ اعمال رسولان ۱۰: ۴۲).

بخش ۵

خداوند عیسی به وسیله‌ی اطاعت کامل و قربانی نمودن خود، که توسط روح سرمدی یک‌بار به خدا تقدیم گردید، پدر را از نظر عدالت الهی کاملاً قانع ساخت (رومیان ۳: ۲۵-‏۲۶؛ رومیان ۵: ۱۹؛ افسسیان ۵: ۲؛ عبرانیان ۹: ۱۴، ۱۶؛ عبرانیان ۱۰: ۱۴) و برای همه‌ی کسانی که پدر به او عطا فرموده است، نه فقط مصالحه و آشتی بلکه میراث ابدی در پادشاهی آسمان فراهم فرمود (دانیال ۹: ۲۴-‏۲۶؛ یوحنا ۱۷: ۲؛ کولسیان ۱: ۱۹-‏۲۰؛ افسسیان ۱: ۱۱، ۱۴؛ عبرانیان ۹: ۱۲، ۱۵).

بخش ۶

با وجود اینکه کار نجات توسط مسیح تنها بعد از مجسم شدنش عملاً انجام شد، مع‌هذا قدرت و تأثیر و فواید آن در تمامی ادوار، از ابتدای عالم، به طور پیوسته به برگزیدگان رسید و این امر از طریق وعده‌ها و نمادها و قربانی‌هایی عملی گردید که در آنها مسیح، به‌عنوان نشانه‌ای از نسل زن که سر مار را خواهد کوبید (پیدایش ۳: ۱۵) و به‌عنوان بره‌ی خدا که از ابتدای عالم ذبح گردید (مکاشفه ۱۳: ۸) و دیروز و امروز و تا ابد همان است (عبرانیان ۱۳: ۸)، مکشوف شد (غلاطیان ۴: ۴-‏۵).

بخش ۷

مسیح کار خود را به‌عنوان واسطه با هر دو طبیعت خود عملی ساخت و از هر طبیعت کار مناسب با آن را انجام داد (عبرانیان ۹: ۱۴؛ اول پطرس ۳: ۱۸). اما چون او شخص واحدی می‌باشد، در کتاب‌مقدس گاهی چیزی که به یک طبیعت مربوط می‌گردد به طبیعت دیگر نسبت داده شده است (یوحنا ۳: ۱۳؛ اعمال رسولان ۲۰: ۲۸؛ اول یوحنا ۳: ۱۶).

بخش ۸

مسیح به تمام کسانی که نجات را برای آنها فراهم کرده است، یقیناً و عملاً نجات ارزانی می‌دارد (یوحنا ۶: ۳۷-۳۹؛ یوحنا ۱۰: ۱۵-۱۶) و برای آنها شفاعت می‌کند (رومیان ۸: ۳۴؛ اول یوحنا ۲: ۱-۲) و به آنها در کلامش و توسط کلامش، اسرار نجات را آشکار می‌سازد (یوحنا ۱۵: ۱۳-۱۵؛ یوحنا ۱۷: ۶؛ افسسیان ۱: ۷-۱۰) و آنها را توسط روح خود عملاً ترغیب می‌نماید که ایمان بیاورند و اطاعت کنند و دل‌های آنها را توسط کلام و روح خود اداره می‌فرماید (یوحنا ۱۴: ۱۶؛ یوحنا ۱۷: ۱۷؛ رومیان ۸: ۹، ۱۴؛ رومیان ۱۵: ۱۸-۱۹؛ دوم قرنتیان ۴: ۱۳؛ عبرانیان ۱۲: ۲) و همه‌ی دشمنانشان را، به وسیله‌ی قدرت و حکمت کامل خود، از طریق‌هایی که با روش‌های عجیب و غیرقابل بررسی او هماهنگی دارد، شکست می‌دهد (مزمور ۱۱۰: ۱؛ ملاکی ۴: ۲-۳؛ اول قرنتیان ۱۵: ۲۵-۲۶؛ کولسیان ۲: ۱۵).


فصل نهم

«آزادی اراده»

بخش ۱

خداوند به انسان اراده‌ای عطا کرده است که به طور ذاتی آزاد است، به این معنا که نه به اجبار به سوی نیکی کشیده می‌شود و نه به سوی بدی، و هیچ‌کدام را به ناچار برنمی‌گزیند (تثنیه ۳۰: ۱۹؛ متی ۱۷: ۱۲؛ یعقوب ۱: ۱۴).

بخش ۲

انسان در وضعیت اولیه‌ی بی‌گناهی، دارای آزادی و قدرت بود تا آنچه را که نیکو و پسندیده‌ی خداوند است اراده کند و انجام دهد (پیدایش ۱: ۲۶؛ جامعه ۷: ۲۹)؛ با این حال، این امکان نیز وجود داشت که از این مقام والا سقوط کند (پیدایش ۲: ۱۶، ۱۷؛ پیدایش ۳: ۶).

بخش ۳

انسان با سقوط در ورطه‌ی گناه، تمام توانایی اراده‌ی خود را برای انجام هرگونه کار روحانی مربوط به نجات از دست داد (رومیان ۵: ۶؛ رومیان ۸: ۷؛ یوحنا ۱۵: ۵)؛ به طوری که به عنوان انسانی فطری و گرفتار در دام گناه (رومیان ۳: ۱۰-۱۲؛ افسسیان ۲: ۱، ۵؛ کولسیان ۲: ۱۳)، قادر نیست با نیروی خود به سوی خدا بازگردد یا خود را برای این بازگشت آماده کند (یوحنا ۶: ۴۴، ۶۵؛ افسسیان ۲: ۲-۵؛ اول قرنتیان ۲: ۱۴؛ تیطوس ۳: ۳-۵).

بخش ۴

هنگامی که خداوند شخص گناهکار را متحول می‌کند و او را به حالت فیض می‌رساند، او را از بند ذاتی گناه رها می‌سازد (یوحنا ۸: ۳۴-۳۶ کولسیان ۱: ۱۳) و فقط با فیض بی‌کران خود، او را قادر می‌سازد تا به اختیار خود، آنچه را که از نظر روحانی نیکو است اراده کند و انجام دهد (رومیان ۶: ۱۸-۲۲؛ فیلیپیان ۲: ۱۳)؛ اما به علت فسادی که در او باقی مانده، اراده‌اش به طور کامل متوجه نیکی نیست و گاهی مایل به بدی نیز می‌شود (غلاطیان ۵: ۱۷؛ رومیان ۷: ۱۵-۲۳).

بخش ۵

تنها در مقام جلال است که انسان به طور کامل، دائمی و دائمی، آزادی مطلق برای انجام نیکی را به دست می‌آورد (افسسیان ۴: ۱۳؛ عبرانیان ۱۲: ۲۳؛ اول یوحنا ۳: ۲؛ یهودا ۲۴).


فصل دهم

«دعوت ثمربخش»

بخش ۱

همه‌ی کسانی که خدا از پیش برای حیات ابدی تعیین کرده است، و فقط آنها، در زمان مقرر و مناسب خود، به وسیله‌ی کلام و روح خود، به نحوی ثمربخش فرا می‌خواند (تثنیه ۳۰: ۶؛ مزامیر ۱۱۰: ۳؛ غزل غزل‌ها ۱: ۴؛ حزقیال ۱۱: ۱۹؛ ۳۶: ۲۶-۲۷؛ متی ۲۲: ۱۴؛ رومیان ۸: ۲؛ افسسیان ۱: ۱۰، ۱۷؛ دوم تیموتائوس ۱: ۹) تا آنها را از وضعیت گناه و مرگی که به طور طبیعی در آن هستند، به سوی فیض و نجات در عیسی مسیح رهنمون سازد (یوحنا ۶: ۴۴-۴۵؛ اعمال رسولان ۲۶: ۱۸). او ذهن‌هایشان را به طور روحانی و نجات‌بخش روشن می‌کند تا حقایق الهی را درک کنند (اول قرنتیان ۲: ۱۰؛ افسسیان ۱: ۱۸؛ دوم قرنتیان ۳: ۶) و قلب سنگی آنها را برمی‌دارد و به جایش قلبی از گوشت به آنها می‌بخشد (حزقیال ۳۶: ۲۶؛ رومیان ۸: ۷؛ دوم قرنتیان ۳: ۳) و اراده‌ی آنها را تجدید می‌کند و با قدرت بیکران خود، آنها را به سوی آنچه نیکو است هدایت می‌کند (تثنیه ۳۰: ۶؛ حزقیال ۱۱: ۱۹؛ فیلیپیان ۲: ۱۳) و به طور موثر آنها را به سوی عیسی مسیح جذب می‌کند؛ با این حال، این کار به گونه‌ای انجام می‌شود که آنها کاملاً آزادانه و با میل و رغبت به سوی او می‌آیند، زیرا اراده‌ی آنها با فیض الهی آماده شده است (غزل غزل‌ها ۱: ۴؛ مزامیر ۱۱۰: ۳؛ یوحنا ۶: ۳۷؛ رومیان ۶: ۱۶-۱۸).

بخش ۲

این دعوت مؤثر تنها از فیض رایگان و ویژه‌ی خداوند ناشی می‌شود، نه از چیزی که از پیش در انسان دیده شده باشد (دوم تیموتائوس ۱: ۹؛ تیطوس ۳: ۴-۵؛ افسسیان ۲: ۸-۹). انسان در این امر کاملاً منفعل است تا زمانی که به وسیله‌ی روح‌القدس زنده و تجدید شود (رومیان ۸: ۷؛ افسسیان ۲: ۵؛ اول قرنتیان ۲: ۱۴) و بدین ترتیب قادر شود که به این دعوت پاسخ دهد و فیض ارائه شده را بپذیرد و از آن بهره‌مند گردد (یوحنا ۵: ۲۵؛ ۶: ۳۷).

بخش ۳

کودکان برگزیده‌ای که در طفولیت از دنیا می‌روند، به وسیله‌ی مسیح و از طریق روح‌القدس که هر زمان و هر جا و به هر شکلی که بخواهد عمل می‌کند، تولد تازه یافته و نجات می‌یابند (لوقا ۱۸: ۱۵-۱۶؛ یوحنا ۳: ۳، ۵، ۸؛ اعمال رسولان ۲: ۳۸؛ رومیان ۸: ۹؛ اول یوحنا ۵: ۱۲). به همین ترتیب همه‌ی افراد برگزیده‌ی دیگری که به دلیل ناتوانی یا شرایط خاص، امکان دعوت بیرونی از طریق خدمت کلام را ندارند نیز نجات می‌یابند (اعمال رسولان ۴: ۱۲؛ اول یوحنا ۵: ۱۲).

بخش ۴

دیگران که برگزیده نیستند، اگرچه ممکن است به وسیله‌ی خدمت کلام فراخوانده شوند (متی ۲۲: ۱۴) و حتی برخی از تأثیرات عمومی روح‌القدس را تجربه کنند (متی ۷: ۲۲؛ ۱۳: ۲۰-۲۱؛ عبرانیان ۶: ۴-۵)، اما هرگز به راستی به سوی مسیح نمی‌آیند و بنابراین نمی‌توانند نجات یابند (یوحنا ۶: ۶۴-۶۶؛ ۸: ۲۴)؛ چه رسد به اینکه کسانی که دین مسیحی را نمی‌پذیرند، بتوانند از راه دیگری نجات یابند، هر چند بسیار تلاش کنند که زندگی خود را مطابق با نور طبیعی و احکام دینی که به آن معتقدند سازگار کنند (یوحنا ۴: ۲۲؛ ۱۴: ۶؛ ۱۷: ۳؛ اعمال رسولان ۴: ۱۲؛ افسسیان ۲: ۱۲). باور به اینکه آنها می‌توانند بدون مسیح نجات یابند، بسیار زیان‌آور و مذموم است (اول قرنتیان ۱۶: ۲۲؛ غلاطیان ۱: ۶-۸؛ دوم یوحنا ۹-۱۱).


فصل یازدهم

«عادل‌شمردگی»

بخش ۱

کسانی را که خدا به نحوی مؤثر فرا می‌خواند، او همچنین به نحوی رایگان عادل می‌شمارد (رومیان ۸: ۳۰؛ ۳: ۲۴)؛ نه با القا کردن عدالت به درون آنها، بلکه با بخشیدن گناهانشان، و با محسوب کردن و پذیرفتن شخص آنها به عنوان عادل. این عادل‌شمردگی نه به خاطر کاری که در آنها انجام شده یا به وسیله‌ی آنها صورت گرفته است، بلکه تنها به خاطر مسیح است؛ و نه با نسبت دادن خود ایمان، عمل ایمان آوردن، یا هر نوع اطاعت انجیلی دیگر به آنها به عنوان عدالتشان، بلکه با نسبت دادن اطاعت و کفّاره‌ی مسیح به آنها (ارمیا ۲۳: ۶؛ رومیان ۳: ۲۲، ۲۴-۲۵، ۲۷-۲۸؛ ۴: ۵-۸؛ ۵: ۱۷-۱۹؛ اول قرنتیان ۱: ۳۰، ۳۱؛ دوم قرنتیان ۵: ۱۹، ۲۱؛ تیطوس ۳: ۵، ۷؛ افسسیان ۱: ۷). آنها مسیح و عدالت او را با ایمان دریافت می‌کنند و بر آن تکیه می‌کنند؛ ایمانی که از خودشان نیست، بلکه بخشش و عطیه‌ی خدا است (اعمال رسولان ۱۰: ۴۴؛ ۱۳: ۳۸-۳۹؛ غلاطیان ۲: ۱۶؛ افسسیان ۲: ۸-۹؛ فیلیپیان ۳: ۹).

بخش ۲

ایمان، که به این ترتیب مسیح و عدالت او را دریافت می‌کند و بر آن تکیه می‌کند، تنها وسیله‌ی عادل‌شمردگی است (یوحنا ۱: ۱۲؛ رومیان ۳: ۲۸؛ ۵: ۱)؛ با این حال، در شخص عادل‌شمرده شده تنها نیست، بلکه همیشه با همه‌ی فیض‌های نجات‌بخش دیگر همراه است، و ایمان مرده نیست، بلکه با محبت عمل می‌کند (غلاطیان ۵: ۶؛ یعقوب ۲: ۱۷، ۲۲، ۲۶).

بخش ۳

مسیح، با اطاعت و مرگ خود، به طور کامل بدهی همه‌ی کسانی را که به این ترتیب عادل شمرده می‌شوند پرداخت کرد، و کفّاره‌ای مناسب، واقعی و کامل برای عدالت پدر خود از طرف آنها ارائه داد (اشعیا ۵۳: ۴-۶، ۱۰-۱۲؛ دانیال ۹: ۲۴، ۲۶؛ رومیان ۵: ۸-۱۰، ۱۹؛ اول تیموتائوس ۲: ۵-۶؛ عبرانیان ۱۰: ۱۰، ۱۴). با این حال، از آنجایی که او به وسیله‌ی پدر برای آنها داده شد (رومیان ۸: ۳۲)، و اطاعت و کفّاره‌ی او به جای آنها پذیرفته شد (متی ۳: ۱۷؛ دوم قرنتیان ۵: ۲۱؛ افسسیان ۵: ۲)، و هر دو به طور رایگان و نه به خاطر چیزی در آنها بود، عادل‌شمردگی آنها تنها از فیض رایگان است (رومیان ۳: ۲۴؛ افسسیان ۱: ۷) تا هم عدالت دقیق و هم فیض غنی خدا در عادل‌شمردگی گناهکاران جلال یابد (رومیان ۳: ۲۶؛ افسسیان ۲: ۷).

بخش ۴

خدا از ازل تعیین کرد که همه‌ی برگزیدگان را عادل بشمارد (غلاطیان ۳: ۸؛ رومیان ۸: ۳۰؛ اول پطرس ۱: ۲، ۱۹، ۲۰)، و مسیح در پری زمان برای گناهان آنها مرد و برای عادل‌شمردگی آنها قیام کرد (غلاطیان ۴: ۴؛ اول تیموتائوس ۲: ۶؛ رومیان ۴: ۲۵)؛ با این وجود، آنها عادل شمرده نمی‌شوند تا زمانی که روح‌القدس در زمان مناسب مسیح را به طور واقعی بر آنها اعمال کند (غلاطیان ۲: ۱۶؛ کولسیان ۱: ۲۱-۲۲؛ تیطوس ۳: ۴-۷).

بخش ۵

خدا همچنان به بخشیدن گناهان کسانی که عادل شمرده شده‌اند ادامه می‌دهد (متی ۶: ۱۲؛ اول یوحنا ۱: ۷، ۹؛ ۲: ۱، ۲)؛ و اگرچه آنها هرگز نمی‌توانند از وضعیت عادل‌شمردگی سقوط کنند (لوقا ۲۲: ۳۲؛ یوحنا ۱۰: ۲۸؛ عبرانیان ۱۰: ۱۴)، اما ممکن است به وسیله‌ی گناهانشان تحت ناخشنودی پدرانه‌ی خدا قرار گیرند و نور چهره‌ی او به آنها بازگردانده نشود تا زمانی که خود را فروتن سازند، به گناهانشان اعتراف کنند، طلب بخشش کنند، و ایمان و توبه‌ی خود را تجدید کنند (مزامیر ۳۲: ۵؛ ۵۱: ۷-۱۲؛ ۸۹: ۳۱-۳۳؛ متی ۲۶: ۷۵؛ لوقا ۱: ۲۰؛ اول قرنتیان ۱۱: ۳۰، ۳۲).

بخش ۶

عادل‌شمردگی ایمان‌داران در عهدعتیق از همه‌ی این جهات با عادل‌شمردگی ایمان‌داران در عهدجدید یکی و یکسان بود (غلاطیان ۳: ۹، ۱۳، ۱۴؛ رومیان ۴: ۲۲-۲۴؛ عبرانیان ۱۳: ۸).


فصل دوازدهم

«فرزند خواندگی»

بخش ۱

همه‌ی کسانی که عادل شمرده می‌شوند، خدا در و برای پسر یگانه‌ی خود عیسی مسیح، شایسته‌ی سهیم شدن در فیض فرزندخواندگی می‌دارد (غلاطیان ۴: ۴، ۵؛ افسسیان ۱: ۵) که به واسطه‌ی آن به تعداد فرزندان خدا اضافه می‌شوند و از آزادی‌ها و امتیازات فرزندان خدا بهره‌مند می‌گردند (یوحنا ۱: ۱۲؛ رومیان ۸: ۱۷) و نام او بر آنها گذاشته می‌شود (ارمیا ۱۴: ۹؛ دوم قرنتیان ۶: ۱۸؛ مکاشفه ۳: ۱۲). همچنین، روح فرزندخواندگی را دریافت می‌کنند (رومیان ۸: ۱۵) و با جسارت به تخت فیض دسترسی دارند (رومیان ۵: ۲؛ افسسیان ۳: ۱۲) و قادر می‌شوند که فریاد بزنند: «آبا، پدر!» (غلاطیان ۴: ۶). آنها مورد شفقت قرار می‌گیرند (مزامیر ۱۰۳: ۱۳) و محافظت می‌شوند (امثال ۱۴: ۲۶) و نیز تأمین می‌شوند (متی ۶: ۳۰، ۳۲؛ اول پطرس ۵: ۷) و به وسیله‌ی او مانند یک پدر تنبیه می‌شوند (عبرانیان ۱۲: ۶)؛ با این حال، هرگز طرد نمی‌شوند (مراثی ارمیا ۳: ۳۱)، بلکه تا روز نجات ممهور می‌شوند (افسسیان ۴: ۳۰) و به عنوان وارثان نجات ابدی، وعده‌ها را به ارث می‌برند (عبرانیان ۶: ۱۲؛ ۱: ۱۴؛ اول پطرس ۱: ۳، ۴).


فصل سیزدهم

«تقدیس»

بخش ۱

کسانی که یک بار به نحوی مؤثر فراخوانده شده و تولد تازه یافته‌اند، و قلبی نو و روحی نو در آنها آفریده شده است، به طور واقعی و شخصی، از طریق فضیلت و قدرتِ مرگ و قیام مسیح (اول قرنتیان ۶: ۱۱؛ رومیان ۶: ۵، ۶؛ اعمال رسولان ۲۰: ۳۲؛ فیلیپیان ۳: ۱۰)، و به وسیله‌ی کلام و روح او که در آنها ساکن است (یوحنا ۱۷: ۱۷؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۱۳؛ افسسیان ۵: ۲۶)، بیشتر تقدیس می‌شوند. سلطه‌ی تمام وجود گناه نابود می‌شود (رومیان ۶: ۶، ۱۴) و شهوات مختلف آن به طور فزاینده‌ای ضعیف و میرانده می‌شوند (غلاطیان ۵: ۲۴؛ رومیان ۸: ۱۳)؛ و آنها به طور فزاینده‌ای در تمام فیض‌های نجات‌بخش زنده و تقویت می‌شوند (کولسیان ۱: ۱۱؛ افسسیان ۳: ۱۶-۱۹) تا به عمل تقدس حقیقی برسند، که بدون آن هیچ کس خداوند را نخواهد دید (دوم قرنتیان ۷: ۱؛ عبرانیان ۱۲: ۱۴).

بخش ۲

این تقدیس در تمام وجود انسان است (اول تسالونیکیان ۵: ۲۳)؛ اما در این زندگی ناقص است، و هنوز بقایای فساد در هر بخش از آن باقی مانده است (اول یوحنا ۱: ۱۰؛ رومیان ۷: ۱۸، ۲۳؛ فیلیپیان ۳: ۱۲) که از آن جنگی مداوم و آشتی‌ناپذیر به وجود می‌آید، به طوری که جسد در مقابل روح و روح در مقابل جسد شهوت می‌ورزد (غلاطیان ۵: ۱۷؛ اول پطرس ۲: ۱۱).

بخش ۳

در این جنگ، اگرچه ممکن است فساد باقی‌مانده برای مدتی غلبه کند (رومیان ۷: ۲۳)، اما از طریق تأمین مداوم قدرت از روح تقدیس‌کننده‌ی مسیح، بخش تجدید شده پیروز می‌شود (رومیان ۶: ۱۴؛ اول یوحنا ۵: ۴؛ افسسیان ۴: ۱۵، ۱۶) و به این ترتیب، مقدّسین در فیض رشد می‌کنند (دوم پطرس ۳: ۱۸؛ دوم قرنتیان ۳: ۱۸) و تقدس را در ترس از خدا کامل می‌کنند (دوم قرنتیان ۷: ۱).


فصل چهاردهم

«ایمان نجات‌بخش»

بخش ۱

فیض ایمان، که به واسطه‌ی آن برگزیدگان قادر به ایمان آوردن برای نجات جان‌هایشان می‌شوند (عبرانیان ۱۰: ۳۹)، عمل روح مسیح در قلب‌های آنهاست (دوم قرنتیان ۴: ۱۳؛ افسسیان ۱: ۱۷-۱۹؛ ۲: ۸) و معمولاً به وسیله‌ی خدمت کلام به وجود می‌آید (رومیان ۱۰: ۱۴، ۱۷) که به وسیله‌ی آن و همچنین به وسیله‌ی اجرای عشای ربانی و دعا، افزایش و تقویت می‌یابد (لوقا ۱۷: ۵؛ رومیان ۱: ۱۶، ۱۷؛ ۴: ۱۱؛ اعمال رسولان ۲۰: ۳۲؛ اول پطرس ۲: ۲).

بخش ۲

به وسیله‌ی این ایمان، یک مسیحی هر آنچه را که در کلام مکاشفه شده است به عنوان حقیقت باور می‌کند، زیرا خود خدا در آن سخن می‌گوید (یوحنا ۴: ۴۲؛ اول تسالونیکیان ۲: ۱۳؛ اعمال رسولان ۲۴: ۱۴؛ اول یوحنا ۵: ۱۰) و بر اساس آنچه هر قسمت خاص از آن در بر دارد، به طور متفاوت عمل می‌کند: با اطاعت از دستورات (رومیان ۱۶: ۲۶)، لرزیدن از تهدیدها (اشعیا ۶۶: ۲)، و پذیرفتن وعده‌های خدا برای این زندگی و زندگی آینده (اول تیموتائوس ۴: ۸؛ عبرانیان ۱۱: ۱۳). اما اعمال اصلی ایمان نجات‌بخش عبارتند از: پذیرفتن، دریافت کردن، و تکیه کردن بر تنها مسیح برای عادل‌شمردگی، تقدیس، و حیات ابدی، به واسطه‌ی عهد فیض (یوحنا ۱: ۱۲؛ اعمال رسولان ۱۶: ۳۱؛ غلاطیان ۲: ۲۰؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۱).

بخش ۳

این ایمان در درجات مختلف، ضعیف یا قوی است (متی ۶: ۳۰؛ ۸: ۱۰؛ رومیان ۴: ۱۹، ۲۰؛ عبرانیان ۵: ۱۳، ۱۴)؛ ممکن است اغلب و به روش‌های مختلف مورد حمله و تضعیف قرار گیرد، اما پیروز می‌شود (لوقا ۲۲: ۳۱، ۳۲؛ اول یوحنا ۵: ۴، ۵؛ افسسیان ۶: ۱۶) و در بسیاری از افراد به وسیله‌ی مسیح به حصول اطمینان کامل می‌انجامد (عبرانیان ۶: ۱۱، ۱۲؛ ۱۰: ۲۲) که هم مؤسس و هم کامل‌کننده‌ی ایمان ما است (عبرانیان ۱۲: ۲).


فصل پانزدهم

«توبه حیات‌بخش»

بخش ۱

توبه حیاتبخش، فیضی انجیلی است (زکریا ۱۲: ۱۰؛ اعمال رسولان ۱۱: ۱۸) که تعلیم آن باید به وسیله‌ی هر خادم انجیل، همراه با تعلیم ایمان به مسیح، موعظه شود (لوقا ۲۴: ۴۷؛ مرقس ۱: ۱۵؛ اعمال رسولان ۲۰: ۲۱).

بخش ۲

به وسیله‌ی آن، شخص گناهکار، نه تنها با دیدن و احساس خطر گناهان خود، بلکه همچنین با درک پلیدی و نفرت‌انگیز بودن آنها به عنوان اموری مخالف با ذات مقدس و شریعت عادلانه‌ی خدا، و با درک رحمت او در مسیح نسبت به توبه‌کنندگان، چنان برای گناهان خود غمگین می‌شود و از آنها نفرت می‌کند که از همه‌ی آنها به سوی خدا باز می‌گردد (مزامیر ۵۱: ۴؛ ۱۱۹: ۱۲۸؛ اشعیا ۳۰: ۲۲؛ ارمیا ۳۱: ۱۸، ۱۹؛ حزقیال ۱۸: ۳۰، ۳۱؛ ۳۶: ۳۱؛ یوئیل ۲: ۱۲، ۱۳، ۱۵؛ عاموس ۵: ۱۵؛ دوم قرنتیان ۷: ۱۱) و قصد و تلاش می‌کند که در تمام راه‌های احکام او با خدا همراه شود (مزامیر ۱۱۹: ۶، ۵۹، ۱۰۶؛ دوم پادشاهان ۲۳: ۲۵؛ لوقا ۱: ۶).

بخش ۳

اگرچه نباید به توبه به عنوان کفّاره‌ای برای گناه یا علتی برای بخشش آن تکیه کرد (حزقیال ۱۶: ۶۱-۶۳؛ ۳۶: ۳۱، ۳۲) که عمل فیض رایگان خدا در مسیح است (هوشع ۱۴: ۲، ۴؛ رومیان ۳: ۲۴؛ افسسیان ۱: ۷)، اما برای همه‌ی گناهکاران چنان ضروری است که هیچ کس نمی‌تواند بدون آن منتظر بخشش باشد (لوقا ۱۳: ۳، ۵؛ اعمال رسولان ۱۷: ۳۰، ۳۱).

بخش ۴

همان‌طور که هیچ گناهی آنقدر کوچک نیست که سزاوار لعنت نباشد (متی ۱۲: ۳۶؛ رومیان ۵: ۱۲؛ ۶: ۲۳)، هیچ گناهی آنقدر بزرگ نیست که بتواند لعنت را بر کسانی که به راستی توبه می‌کنند وارد کند (اشعیا ۱: ۱۶، ۱۸؛ ۵۵: ۷؛ رومیان ۸: ۱).

بخش ۵

انسان‌ها نباید به توبه‌ی کلی اکتفا کنند، بلکه وظیفه‌ی هر شخص است که تلاش کند به طور خاص از گناهان خاص خود توبه کند (مزامیر ۱۹: ۱۳؛ لوقا ۱۹: ۸؛ اول تیموتائوس ۱: ۱۳، ۱۵).

بخش ۶

همان‌طور که هر شخص موظف است به طور خصوصی به خدا از گناهان خود اعتراف کند و برای بخشش آنها دعا کند (مزامیر ۳۲: ۵، ۶؛ ۵۱: ۴، ۵، ۷، ۹، ۱۴) که با این کار و با ترک آنها، رحمت خدا را خواهد یافت (امثال ۲۸: ۱۳؛ اول یوحنا ۱: ۹)، کسی که باعث رسوایی برادر خود یا کلیسا مسیح می‌شود نیز باید مایل باشد که با اعتراف خصوصی یا عمومی و ابراز تأسف برای گناه خود، توبه‌ی خود را به کسانی که آزرده شده‌اند اعلام کند (یوشع ۷: ۱۹؛ یعقوب ۵: ۱۶؛ لوقا ۱۷: ۳، ۴؛ مزامیر ۵۱) که در نتیجه‌ی آن با او آشتی کنند و با محبت او را بپذیرند (دوم قرنتیان ۲: ۸).


فصل شانزدهم

«کارهای نیکو»

بخش ۱

اعمال نیکو فقط آنهایی هستند که خدا در کلام مقدس خود فرمان داده است (میکاه ۶: ۸؛ رومیان ۱۲: ۲؛ عبرانیان ۱۳: ۲۱) و نه آنهایی که بدون اجازه‌ی او، به وسیله‌ی انسان‌ها، از روی غیرت کورکورانه یا به بهانه‌ی نیت خوب، ابداع شده‌اند (اول سموئیل ۱۵: ۲۱-۲۳؛ اشعیا ۲۹: ۱۳؛ متی ۱۵: ۹؛ رومیان ۱۰: ۲؛ یوحنا ۱۶: ۲؛ اول پطرس ۱: ۱۸).

بخش ۲

این اعمال نیکو، که در اطاعت از احکام خدا انجام می‌شوند، ثمرات و شواهد ایمان حقیقی و زنده هستند (یعقوب ۲: ۱۸، ۲۲)؛ و به وسیله‌ی آنها ایمان‌داران سپاسگزاری خود را نشان می‌دهند (مزامیر ۱۱۶: ۱۲، ۱۳؛ اول پطرس ۲: ۹)، اطمینان خود را تقویت می‌کنند (اول یوحنا ۲: ۳، ۵؛ دوم پطرس ۱: ۵-۱۰)، برادران خود را تَرقی می‌دهند (متی ۵: ۱۶؛ دوم قرنتیان ۹: ۲)، اعتراف به انجیل را زینت می‌بخشند (اول تیموتائوس ۶: ۱؛ تیطوس ۲: ۵، ۹-۱۲)، دهان مخالفان را می‌بندند (اول پطرس ۲: ۱۵)، و خدا را جلال می‌دهند (یوحنا ۱۵: ۸؛ اول پطرس ۲: ۱۲؛ فیلیپیان ۱: ۱۱) که صنعت او هستند و در مسیح عیسی برای این منظور آفریده شده‌اند (افسسیان ۲: ۱۰) تا با داشتن میوه‌ی خود برای تقدس، به هدف نهایی، یعنی حیات ابدی، نائل شوند (رومیان ۶: ۲۲).

بخش ۳

توانایی آنها برای انجام اعمال نیک به هیچ وجه از خودشان نیست، بلکه کاملاً از روح مسیح است (حزقیال ۳۶: ۲۶، ۲۷؛ یوحنا ۱۵: ۴-۶). و برای اینکه آنها برای این کار قادر شوند، علاوه بر فیض‌هایی که قبلاً دریافت کرده‌اند، تأثیر واقعی همان روح‌القدس لازم است تا در آنها برای خواستن و انجام دادن بر حسب رضایت خویش عمل کند (دوم قرنتیان ۳: ۵؛ فیلیپیان ۲: ۱۳؛ ۴: ۱۳)؛ با این حال، آنها نباید در این مورد غفلت کنند، گویی که موظف به انجام هیچ وظیفه‌ای نیستند مگر با تحریک ویژه‌ی روح‌القدس؛ بلکه باید در برانگیختن فیض خدا که در آنها است کوشا باشند (اشعیا ۶۴: ۷؛ اعمال رسولان ۲۶: ۶، ۷؛ دوم تیموتائوس ۱: ۶؛ عبرانیان ۶: ۱۱، ۱۲؛ دوم پطرس ۱: ۳، ۵، ۱۰، ۱۱؛ یهودا ۲۰، ۲۱؛ فیلیپیان ۲: ۱۲).

بخش ۴

کسانی که در اطاعت خود به بالاترین حد ممکن در این زندگی می‌رسند، آنقدر از توانایی انجام اعمال اضافی و انجام دادن بیش از آنچه خدا می‌خواهد دور هستند که از بسیاری از آنچه که در وظیفه موظف به انجام آن هستند کوتاهی می‌کنند (ایوب ۹: ۲، ۳؛ لوقا ۱۷: ۱۰؛ غلاطیان ۵: ۱۷؛ نحمیا ۱۳: ۲۲).

بخش ۵

ما نمی‌توانیم با بهترین اعمال خود سزاوار بخشش گناه یا حیات ابدی از دست خدا باشیم، به دلیل عدم تناسب بزرگی که بین آنها و جلالی که در پیش است وجود دارد، و به دلیل فاصله‌ی بی‌نهایت که بین ما و خدا وجود دارد، که ما با اعمال خود نه می‌توانیم به او سودی برسانیم و نه بدهی گناهان گذشته‌ی خود را به او بپردازیم (مزامیر ۱۶: ۲؛ ایوب ۲۲: ۲، ۳؛ ۳۵: ۷، ۸؛ رومیان ۳: ۲۰؛ ۴: ۲، ۴، ۶؛ ۸: ۱۸؛ افسسیان ۲: ۸، ۹؛ تیطوس ۳: ۵-۷)؛ بلکه وقتی همه‌ی کاری را که می‌توانیم انجام دهیم، فقط وظیفه‌ی خود را انجام داده‌ایم و بندگان بی‌فایده هستیم (لوقا ۱۷: ۱۰). و چون اعمال ما به عنوان اعمال نیک، از روح او ناشی می‌شوند (غلاطیان ۵: ۲۲، ۲۳) و همان‌طور که به وسیله‌ی ما انجام می‌شوند، آلوده و با آن همه ضعف و نقص آمیخته هستند که نمی‌توانند در مقابل شدت داوری خدا تاب بیاورند (مزامیر ۱۳۰: ۳؛ ۱۴۳: ۲؛ اشعیا ۶۴: ۶؛ رومیان ۷: ۱۵، ۱۸؛ غلاطیان ۵: ۱۷).

بخش ۶

با این وجود، از آنجایی که اشخاص ایمان‌داران به واسطه‌ی مسیح پذیرفته شده‌اند، اعمال نیک آنها نیز در او پذیرفته می‌شود (پیدایش ۴: ۴؛ خروج ۲۸: ۳۸؛ افسسیان ۱: ۶؛ عبرانیان ۱۱: ۴؛ اول پطرس ۲: ۵)؛ نه به این معنا که آنها در این زندگی کاملاً بی‌عیب و بی‌نقص در نظر خدا هستند (ایوب ۹: ۲۰؛ مزامیر ۱۴۳: ۲)، بلکه به این معنا که او، با نگاه کردن به آنها در پسر خود، خوشحال می‌شود که آنچه را که صادقانه است، اگرچه با بسیاری از ضعف‌ها و نقایص همراه است، بپذیرد و پاداش دهد (متی ۲۵: ۲۱، ۲۳؛ عبرانیان ۶: ۱۰؛ ۱۳: ۲۰، ۲۱؛ دوم قرنتیان ۸: ۱۲).

بخش ۷

اعمال انجام شده به وسیله‌ی افراد تولد تازه نیافته، اگرچه از نظر موضوع ممکن است چیزهایی باشند که خدا فرمان داده است و هم برای خودشان و هم برای دیگران مفید هستند (اول پادشاهان ۲۱: ۲۷، ۲۹؛ دوم پادشاهان ۱۰: ۳۰، ۳۱؛ فیلیپیان ۱: ۱۵، ۱۶، ۱۸)، اما چون از قلبی که با ایمان پاک شده است ناشی نمی‌شوند (پیدایش ۴: ۵؛ عبرانیان ۱۱: ۴، ۶) و نه به روش درست و مطابق با کلام انجام می‌شوند (اشعیا ۱: ۱۲؛ اول قرنتیان ۱۳: ۳) و نه به هدف درست، یعنی جلال خدا (متی ۶: ۲، ۵، ۱۶)، بنابراین گناه هستند و نمی‌توانند خدا را راضی کنند یا شخص را شایسته‌ی دریافت فیض از خدا سازند (حجی ۲: ۱۴؛ عاموس ۵: ۲۱، ۲۲؛ هوشع ۱: ۴؛ رومیان ۹: ۱۶؛ تیطوس ۱: ۱۵؛ ۳: ۵)؛ و با این حال، غفلت از آنها گناه بزرگتری است و خدا را بیشتر ناراضی می‌کند (مزامیر ۱۴: ۴؛ ۳۶: ۳؛ ایوب ۲۱: ۱۴، ۱۵؛ متی ۲۳: ۲۳؛ ۲۵: ۴۱-۴۳، ۴۵).


فصل هفدهم

«پایداری و استقامت مقدّسین»

بخش ۱

کسانی که خدا در محبوب خود پذیرفته، به نحوی مؤثر فراخوانده، و به وسیله‌ی روح خود تقدیس کرده است، نه می‌توانند به طور کامل و نه به طور نهایی از وضعیت فیض سقوط کنند، بلکه مطمئناً تا به آخر در آن استقامت خواهند کرد و به طور ابدی نجات خواهند یافت (اول یوحنا ۳: ۹؛ فیلیپیان ۱: ۶؛ اول پطرس ۱: ۵، ۹؛ دوم پطرس ۱: ۱۰).

بخش ۲

این استقامت مقدسین به اراده‌ی آزاد خودشان بستگی ندارد، بلکه به تغییرناپذیری فرمان انتخاب، که از محبت آزاد و تغییرناپذیر خدا پدر ناشی می‌شود (ارمیا ۳۱: ۳؛ دوم تیموتائوس ۲: ۱۸، ۱۹)، به تأثیر شایستگی و شفاعت عیسی مسیح (رومیان ۸: ۳۳-۳۹؛ لوقا ۲۲: ۳۲؛ یوحنا ۱۷: ۱۱، ۲۴؛ عبرانیان ۷: ۲۵؛ ۹: ۱۲-۱۵؛ ۱۰: ۱۰، ۱۴؛ ۱۳: ۲۰، ۲۱)، به باقی ماندن روح و نسل خدا در درون آنها (اول یوحنا ۲: ۲۷؛ ۳: ۹؛ یوحنا ۱۴: ۱۶، ۱۷)، و به ذات عهد فیض (ارمیا ۳۲: ۴۰) بستگی دارد. از همه‌ی اینها قطعیت و معصومیت آن نیز ناشی می‌شود (اول یوحنا ۲: ۱۹؛ یوحنا ۱۰: ۲۸؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۳).

بخش ۳

با این وجود، آنها ممکن است به واسطه‌ی وسوسه‌های شیطان و دنیا، غلبه‌ی فسادی که در آنها باقی مانده است، و غفلت از ابزار حفظ خود، در گناهان سنگین سقوط کنند (متی ۲۶: ۷۰، ۷۲، ۷۴) و برای مدتی در آنها باقی بمانند (مزامیر ۵۱: ۱ (عنوان)) که در نتیجه‌ی آن موجب ناخشنودی خدا می‌شوند (اشعیا ۶۴: ۵، ۷، ۹؛ دوم سموئیل ۱۱: ۲۷) و روح‌القدس او را غمگین می‌کنند (افسسیان ۴: ۳۰)، از اندازه‌ای از فیض‌ها و آسایش‌های خود محروم می‌شوند (مزامیر ۵۱: ۸، ۱۰، ۱۲؛ غزل غزل‌ها ۵: ۲-۴، ۶؛ مکاشفه ۲: ۴)، قلب‌هایشان سخت می‌شود (اشعیا ۶۳: ۱۷؛ مرقس ۶: ۵۲؛ ۱۶: ۱۴) و وجدانشان مجروح می‌شود (مزامیر ۳۲: ۳، ۴؛ ۵۱: ۸)، به دیگران آسیب می‌رسانند و باعث رسوایی آنها می‌شوند (دوم سموئیل ۱۲: ۱۴)، و داوری‌های زمانی را بر خود وارد می‌کنند (مزامیر ۸۹: ۳۱، ۳۲؛ اول قرنتیان ۱۱: ۳۲).


فصل هجدهم

«اطمینان در مورد فیض و نجات»

بخش ۱

اگرچه ریاکاران و دیگر افراد تولد تازه نیافته ممکن است به طور باطل خود را با امیدهای کاذب و گمان‌های جسمانی از بودن در لطف و فیض خدا و وضعیت نجات فریب دهند (تثنیه ۲۹: ۱۹؛ ایوب ۸: ۱۳-۱۴؛ میکاه ۳: ۱۱؛ یوحنا ۸: ۴۱) (که امید آنها نابود خواهد شد) (متی ۷: ۲۲-۲۳)، اما کسانی که به راستی به عیسی خداوند ایمان دارند و او را با اخلاص محبت می‌کنند و تلاش می‌کنند که با وجدان نیکو در حضور او زندگی کنند، می‌توانند در این زندگی مطمئن باشند که در وضعیت فیض هستند (اول یوحنا ۲: ۳؛ ۳: ۱۴، ۱۸-۱۹، ۲۱، ۲۴؛ ۵: ۱۳) و در امید جلال خدا شادمان باشند، امیدی که هرگز آنها را مأیوس نخواهد کرد (رومیان ۵: ۲، ۵).

بخش ۲

این قطعیت تنها یک ترغیب حدسی و محتمل نیست که بر اساس امیدی خطاپذیر باشد (عبرانیان ۶: ۱۱، ۱۹)، بلکه یک اطمینان بی‌چون و چرای ایمان است که بر حقیقت الهی وعده‌های نجات (عبرانیان ۶: ۱۷-۱۸)، شواهد درونی آن فیض‌هایی که این وعده‌ها به آنها داده شده است (دوم پطرس ۱: ۴-۵، ۱۰-۱۱؛ اول یوحنا ۲: ۳؛ ۳: ۱۴؛ دوم قرنتیان ۱: ۱۲)، و شهادت روح فرزندخواندگی که با ارواح ما شهادت می‌دهد که ما فرزندان خدا هستیم (رومیان ۸: ۱۵-۱۶) بنا شده است. این روح بیعانه‌ی میراث ما است که به وسیله‌ی آن تا روز نجات ممهور شده‌ایم (دوم قرنتیان ۱: ۲۱-۲۲؛ افسسیان ۱: ۱۳-۱۴؛ ۴: ۳۰).

بخش ۳

با وجودی که در مورد این ایمان، اطمینانی قطعی و استوار وجود دارد، اما این اطمینان به گونه‌ای نیست که هیچ‌گاه شک و اشکالی برای ایماندار پیش نیاید. بلکه لازم است که ایماندار در این اطمینان صبور بوده و در طول زمان و با غلبه بر چالش‌ها و مشکلات، به آن دست یابد (مزامیر ۷۷: ۱-۱۲؛ ۸۸؛ اشعیا ۵۰: ۱۰؛ مرقس ۹: ۲۴؛ اول یوحنا ۵: ۱۳). با این حال، چون روح‌القدس به ایماندار قدرت می‌دهد که عطایای مجانی‌ای را که از خدا دریافت کرده است به درستی بشناسد، شخص ایماندار می‌تواند بدون نیاز به مکاشفه‌های فوق‌العاده و تنها از طریق عمل معمولی روح‌القدس، به اطمینان قطعی از نجات دست یابد (اول قرنتیان ۲: ۱۲؛ اول یوحنا ۴: ۱۳؛ عبرانیان ۶: ۱۱-۱۲؛ افسسیان ۳: ۱۷). از همین رو، بر هر ایمانداری واجب است که با تمام توان، اطمینان خود از دعوت و برگزیدگی را تثبیت نماید (دوم پطرس ۱: ۱۰)، تا قلبش از صلح و شادی در روح‌القدس، از محبت و شکرگزاری به خدا، و از قدرت و نشاط در اطاعت، لبریز گردد (مزامیر ۴: ۶-۷؛ ۱۱۹: ۳۲؛ رومیان ۵: ۱-۲، ۵؛ ۱۴: ۱۷؛ ۱۵: ۱۳؛ افسسیان ۱: ۳-۴). این‌ها ثمرات واقعی اطمینان هستند و هرگز موجب نمی‌شوند که فرد به زندگی بی‌نظم و بی‌قاعده سوق داده شود (مزامیر ۱۳۰: ۴؛ رومیان ۶: ۱-۲؛ ۸: ۱، ۱۲؛ اول قرنتیان ۷: ۱؛ دوم قرنتیان ۷: ۱؛ تیطوس ۲: ۱۱-۱۲، ۱۴؛ اول یوحنا ۱: ۶-۷؛ ۲: ۱-۲؛ ۳: ۲-۳).

بخش ۴
این اطمینانی که ایمان‌داران واقعی در مورد نجات خود دارند ممکن است به دلایل گوناگون دچار تزلزل و ضعف شود. از جمله این دلایل می‌توان به غفلت در حفظ این اطمینان، ارتکاب به گناه خاصی که باعث جریحه‌دار شدن وجدان و اندوه روح‌القدس می‌شود، وسوسه‌های ناگهانی یا شدید و دوری از حضور الهی اشاره کرد، به گونه‌ای که ممکن است ایمان‌دار در تاریکی به تنهایی قدم بردارد (مزامیر ۵۱: ۸، ۱۲، ۱۴؛ ۷۷: ۱-۱۰؛ ۸۸؛ غزل غزل‌ها ۵: ۲-۳، ۶؛ متی ۲۶: ۶۹-۷۲؛ مزامیر ۳۱: ۲۲؛ اشعیا ۵۰: ۱۰؛ افسسیان ۴: ۳۰-۳۱). با این‌ حال، ایمان‌داران واقعی هرگز به‌طور کامل از بذر الهی، حیات ایمان، محبت به مسیح و دیگر ایمان‌داران، اخلاص قلب و وجدان مطیع محروم نخواهند شد؛ بلکه در زمان معین، روح خدا آن‌ها را به تجدید اطمینان نجات هدایت خواهد کرد و آن‌ها را از سقوط کامل و ناامیدی حفظ خواهد نمود (مزامیر ۵۱: ۸، ۱۲؛ ۷۳: ۱۵؛ اشعیا ۵۰: ۱۰؛ لوقا ۲۲: ۳۲؛ اول یوحنا ۳: ۹؛ ایوب ۱۳: ۱۵). این اطمینان به وسیله‌ی عمل روح‌القدس در آن‌ها حفظ می‌شود و آنان را از ناامیدی کامل بازمی‌دارد (مزامیر ۲۲: ۱؛ ۸۸؛ میکاه ۷: ۷-۹؛ اشعیا ۵۴: ۷-۱۰؛ ارمیا ۳۲: ۴۰).


فصل نوزدهم

«شریعت خدا»

بخش ۱

خدا به آدم شریعتی به عنوان عهد اعمال داد، که به وسیله‌ی آن او و تمام نسل او را به اطاعت شخصی، کامل، دقیق و دائمی ملزم کرد، و در صورت انجام آن وعده‌ی حیات داد و در صورت نقض آن تهدید به مرگ کرد، و به او قدرت و توانایی برای نگهداری آن بخشید (پیدایش ۱: ۲۶-۲۷؛ ۲: ۱۷؛ جامعه ۷: ۲۹؛ ایوب ۲۸: ۲۸؛ رومیان ۲: ۱۴-۱۵؛ ۵: ۱۲، ۱۹؛ ۱۰: ۵؛ غلاطیان ۳: ۱۰، ۱۲).

بخش ۲

این شریعت، پس از سقوط او، به عنوان یک قانون کامل عدالت باقی ماند؛ و به عنوان چنین قانونی، به وسیله‌ی خدا بر کوه سینا، در ده فرمان، ابلاغ شد و در دو لوح نوشته شد (خروج ۳۴: ۱؛ تثنیه ۵: ۳۲؛ ۱۰: ۴؛ رومیان ۱۳: ۸-۹؛ یعقوب ۱: ۲۵؛ ۲: ۸، ۱۰-۱۲). چهار فرمان اول شامل وظیفه‌ی ما نسبت به خدا و شش فرمان دیگر شامل وظیفه‌ی ما نسبت به انسان است (متی ۲۲: ۳۷-۴۰).

بخش ۳

علاوه بر این شریعت، که معمولاً اخلاقی نامیده می‌شود، خدا خواست که به قوم اسرائیل، به عنوان کلیسایی نابالغ، قوانین تشریفاتی بدهد که شامل احکام نمادین مختلفی بود، که بخشی از آن مربوط به پرستش بود و مسیح، فیض‌های او، اعمال او، رنج‌های او و برکات او را از پیش نشان می‌داد (غلاطیان ۴: ۱-۳؛ کولسیان ۲: ۱۷؛ عبرانیان ۹؛ ۱۰: ۱) و بخشی از آن دستورالعمل‌های مختلفی در مورد وظایف اخلاقی ارائه می‌داد (اول قرنتیان ۵: ۷؛ دوم قرنتیان ۶: ۱۷؛ یهودا ۱: ۲۳). همه‌ی این قوانین تشریفاتی اکنون تحت عهدجدید لغو شده‌اند (دانیال ۹: ۲۷؛ افسسیان ۲: ۱۵-۱۶؛ کولسیان ۲: ۱۴، ۱۶، ۱۷).

بخش ۴

همچنین به آنها، به عنوان یک نهاد سیاسی، قوانین قضایی مختلفی داد که همراه با دولت آن قوم منقضی شدند؛ و اکنون هیچ کس دیگری را ملزم نمی‌کنند، مگر به اندازه‌ای که انصاف کلی آنها ایجاب کند (پیدایش ۴۹: ۱۰؛ خروج ۲۱؛ ۲۲: ۱-۲۹؛ متی ۵: ۱۷، ۳۸-۳۹؛ اول قرنتیان ۹: ۸-۱۰؛ اول پطرس ۲: ۱۳-۱۴).

بخش ۵

شریعت اخلاقی برای همیشه همه را، چه افراد عادل شمرده شده و چه دیگران، به اطاعت از آن ملزم می‌کند (رومیان ۱۳: ۸، ۹؛ اول یوحنا ۲: ۳-۴، ۷-۸؛ افسسیان ۶: ۲)؛ و این نه تنها به خاطر موضوع موجود در آن، بلکه همچنین به خاطر اقتدار خدا خالق که آن را داده است (یعقوب ۲: ۱۰، ۱۱). مسیح نیز در انجیل به هیچ وجه این تعهد را لغو نمی‌کند، بلکه آن را بسیار تقویت می‌کند (متی ۵: ۱۷-۱۹؛ رومیان ۳: ۳۱؛ یعقوب ۲: ۸).

بخش ۶

اگرچه ایمان‌داران حقیقی تحت شریعت به عنوان عهد اعمال نیستند که به وسیله‌ی آن عادل شمرده شوند یا محکوم شوند (اعمال رسولان ۱۳: ۳۹؛ رومیان ۶: ۱۴؛ ۸: ۱؛ غلاطیان ۲: ۱۶؛ ۳: ۱۳؛ ۴: ۴-۵)، اما برای آنها و همچنین برای دیگران بسیار مفید است؛ به این صورت که به عنوان یک قانون زندگی که اراده‌ی خدا و وظیفه‌ی آنها را به آنها می‌آموزد، آنها را برای عمل بر این اساس هدایت و ملزم می‌کند (مزامیر ۱۱۹: ۴-۶؛ اول قرنتیان ۷: ۱۹؛ رومیان ۷: ۱۲، ۲۲، ۲۵؛ غلاطیان ۵: ۱۴، ۱۶، ۱۸-۲۳) و همچنین آلودگی‌های گناه آلود ذات، قلب و زندگی آنها را آشکار می‌کند (رومیان ۳: ۲۰؛ ۷: ۷). به طوری که با آزمایش خود به وسیله‌ی آن، می‌توانند به محکومیت، فروتنی و نفرت بیشتر از گناه برسند (یعقوب ۱: ۲۳-۲۵؛ رومیان ۷: ۹، ۱۴، ۲۴) و همچنین به دیدگاه واضح‌تری از نیاز خود به مسیح و کمال اطاعت او دست یابند (غلاطیان ۳: ۲۴؛ رومیان ۷: ۲۴؛ ۸: ۳-۴). همچنین برای تجدید شدگان مفید است تا فساد خود را مهار کنند، زیرا گناه را منع می‌کند (مزامیر ۱۱۹: ۱۰۱، ۱۰۴، ۱۲۸؛ یعقوب ۲: ۱۱) و تهدیدهای آن برای نشان دادن آنچه حتی گناهان آنها سزاوار آن است و چه رنج‌هایی را در این زندگی می‌توانند به خاطر آنها انتظار داشته باشند، اگرچه از لعنت آن که در شریعت تهدید شده است آزاد شده‌اند (عزرا ۹: ۱۳-۱۴؛ مزامیر ۸۹: ۳۰-۳۴). وعده‌های آن نیز به همین ترتیب رضایت خدا را از اطاعت به آنها نشان می‌دهد و چه برکاتی را می‌توانند در صورت انجام آن انتظار داشته باشند (لاویان ۲۶: ۱-۱۴؛ متی ۵: ۵؛ مزامیر ۱۹: ۱۱؛ دوم قرنتیان ۶: ۱۶؛ افسسیان ۶: ۲-۳؛ مزامیر ۳۷: ۱۱)؛ اگرچه نه به عنوان چیزی که به وسیله‌ی شریعت به عنوان عهد اعمال به آنها تعلق دارد (لوقا ۱۷: ۱۰؛ غلاطیان ۲: ۱۶). بنابراین، انجام دادن کار خوب و خودداری از کار بد به وسیله‌ی شخص، به این دلیل که شریعت او را به یکی تشویق و از دیگری باز می‌دارد، هیچ دلیلی بر این نیست که او تحت شریعت است و نه تحت فیض (مزامیر ۳۴: ۱۲-۱۶؛ رومیان ۶: ۱۲، ۱۴؛ اول پطرس ۳: ۸-۱۲؛ عبرانیان ۱۲: ۲۸-۲۹).

بخش ۷

کاربردهای فوق الذکر شریعت نه تنها مخالف فیض انجیل نیستند، بلکه به طور شیرینی با آن مطابقت دارند (غلاطیان ۳: ۲۱)؛ روح مسیح اراده‌ی انسان را مطیع و قادر می‌سازد تا آنچه را که اراده‌ی خدا، که در شریعت مکاشفه شده است، به طور آزادانه می‌طلبد و با شادی انجام دهد (حزقیال ۳۶: ۲۷؛ ارمیا ۳۱: ۳۳؛ عبرانیان ۸: ۱۰).


فصل بیستم

«آزادی مسیحی و آزادی وجدان»

بخش ۱

آزادی‌ای که مسیح برای ایمان‌داران تحت انجیل به دست آورده است، شامل آزادی از گناه، خشم محکوم‌کننده‌ی خدا، و لعنت شریعت اخلاقی است (غلاطیان ۳: ۱۳؛ اول تسالونیکیان ۱: ۱۰؛ تیطوس ۲: ۱۴)؛ و همچنین شامل رهایی از این دنیای شریر فعلی، اسارت به شیطان، و سلطه‌ی گناه (غلاطیان ۱: ۴؛ اعمال رسولان ۲۶: ۱۸؛ کولسیان ۱: ۱۳؛ رومیان ۶: ۱۴)، از شرّ رنج‌ها، نیش مرگ، پیروزی قبر، و لعنت ابدی (مزامیر ۱۱۹: ۷۱؛ رومیان ۸: ۱، ۲۸؛ اول قرنتیان ۱۵: ۵۴-۵۷) است؛ و همچنین شامل دسترسی آزاد به خدا (رومیان ۵: ۱-۲) و اطاعت از او، نه از روی ترس برده‌وار، بلکه با محبتی فرزندگونه و ذهنی راضی است (اول یوحنا ۴: ۱۸؛ رومیان ۸: ۱۴-۱۵). همه‌ی اینها برای ایمان‌داران تحت شریعت نیز مشترک بود (اول قرنتیان ۵: ۷؛ غلاطیان ۳: ۹، ۱۱، ۱۴). اما تحت عهدجدید، آزادی مسیحیان در آزادی از یوغ شریعت تشریفاتی، که کلیسا یهودی تحت آن بود، گسترش بیشتری یافته است (غلاطیان ۴: ۱-۳، ۶-۷؛ ۵: ۱؛ اعمال رسولان ۱۵: ۱۰-۱۱)؛ و همچنین در جسارت بیشتر برای دسترسی به تخت فیض (عبرانیان ۴: ۱۴، ۱۶؛ ۱۰: ۱۹-۲۲) و در ارتباطات کامل‌تر با روح آزاد خدا، که ایمان‌داران تحت شریعت معمولاً در آن سهیم نبودند (یوحنا ۷: ۳۸-۳۹؛ دوم قرنتیان ۳: ۱۳، ۱۷-۱۸).

بخش ۲

تنها خدا مالک وجدان است (یعقوب ۴: ۱۲؛ رومیان ۱۴: ۴) و آن را از تعالیم و احکام انسان‌ها، که به هر نحوی مخالف کلام او یا در کنار آن هستند، در امور ایمان یا پرستش، آزاد گذاشته است (متی ۱۵: ۹؛ ۲۳: ۸-۱۰؛ اعمال رسولان ۴: ۱۹؛ ۵: ۲۹؛ اول قرنتیان ۷: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱: ۲۴). بنابراین، باور کردن چنین تعالیمی یا اطاعت از چنین احکامی از روی وجدان، خیانت به آزادی حقیقی وجدان است (غلاطیان ۱: ۱۰؛ ۲: ۴-۵؛ ۵: ۱؛ کولسیان ۲: ۲۰، ۲۲-۲۳)؛ و طلب ایمان ضمنی و اطاعت مطلق و کورکورانه، نابود کردن آزادی وجدان و همچنین عقل است (اشعیا ۸: ۲۰؛ هوشع ۵: ۱۱؛ متی ۱۷: ۱۱؛ یوحنا ۴: ۲۲؛ رومیان ۱۰: ۱۷؛ ۱۴: ۲۳؛ مکاشفه ۱۳: ۱۲، ۱۶-۱۷؛ ارمیا ۸: ۹).

بخش ۳

کسانی که به بهانه‌ی آزادی مسیحی، به هر گناهی عمل می‌کنند یا هر شهوتی را در خود می‌پرورانند، به وسیله‌ی آن هدف آزادی مسیحی را نابود می‌کنند، که این است که با رهایی از دست دشمنانمان، بتوانیم بدون ترس، در تقدس و عدالت در حضور او، در تمام روزهای زندگی خود به خداوند خدمت کنیم (یوحنا ۸: ۳۴؛ غلاطیان ۵: ۱۳؛ لوقا ۱: ۷۴-۷۵؛ اول پطرس ۲: ۱۶؛ دوم پطرس ۲: ۱۹).

بخش ۴

و چون قدرت‌هایی که خدا مقرر کرده است و آزادی‌ای که مسیح به دست آورده است، به قصد نابودی یکدیگر نیستند، بلکه برای حمایت و حفظ متقابل یکدیگر هستند، کسانی که به بهانه‌ی آزادی مسیحی با هر قدرت قانونی یا اعمال قانونی آن، چه مدنی و چه کلیسایی، مخالفت کنند، در مقابل فرمان خدا مقاومت می‌کنند (متی ۱۲: ۲۵؛ رومیان ۱۳: ۱-۸؛ اول پطرس ۲: ۱۳-۱۴، ۱۶؛ عبرانیان ۱۳: ۱۷). و به خاطر انتشار چنین عقایدی یا حفظ چنین اعمال مخالف با نور طبیعت یا اصول شناخته شده‌ی مسیحیت (چه در مورد ایمان، پرستش یا رفتار)، یا مخالف با قدرت تقوا؛ یا چنین عقاید یا اعمال باطلی که یا در ذات خود یا در روش انتشار یا حفظ آنها مخرب صلح و نظم بیرونی هستند که مسیح در کلیسا برقرار کرده است، می‌توان آنها را به طور قانونی مورد بازخواست قرار داد و با تنبیه‌های کلیسا با آنها برخورد کرد (متی ۱۸: ۱۵-۱۷؛ رومیان ۱: ۳۲؛ اول قرنتیان ۵: ۱، ۵، ۱۱، ۱۳؛ اول تیموتائوس ۱: ۱۹-۲۰؛ ۶: ۳-۵؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۱۴؛ تیطوس ۱: ۱۰-۱۱، ۱۳؛ ۳: ۱۰؛ دوم یوحنا ۱: ۱۰-۱۱؛ مکاشفه ۲: ۲، ۱۴-۱۵، ۲۰؛ ۳: ۹).


فصل بیست و یکم

«پرستش دینی و روز آرامش»

بخش ۱

نور طبیعت نشان می‌دهد که خدایی وجود دارد که مالکیت و حاکمیت بر همه چیز دارد، نیکو است و به همه نیکی می‌کند، و بنابراین باید از او ترسید، او را دوست داشت، ستایش کرد، به او متوسل شد، به او اعتماد کرد، و با تمام قلب و تمام جان و تمام توان به او خدمت کرد (تثنیه ۶: ۱۳؛ مزامیر ۱۸: ۳؛ ۳۱: ۲۳؛ ۶۲: ۸؛ ۱۱۹: ۶۸؛ ارمیا ۱۰: ۷؛ یوشع ۲۴: ۱۴؛ رومیان ۱: ۲۰؛ ۱۰: ۱۲؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۴؛ مرقس ۱۲: ۳۳). اما روش مقبول برای پرستش خدای حقیقی به وسیله‌ی خود او تعیین شده است و به وسیله‌ی اراده‌ی مکاشف شده‌ی خود او محدود شده است، به طوری که او نباید بر اساس تصورات و افکار انسان‌ها یا پیشنهادهای شیطان، تحت هیچ نمایش قابل مشاهده یا به هر روش دیگری که در کتاب‌مقدس تعیین نشده است، پرستش شود (خروج ۲۰: ۴-۶؛ تثنیه ۱۲: ۳۲؛ ۱۵: ۱-۲۰؛ متی ۴: ۹-۱۰؛ ۱۵: ۹؛ اعمال رسولان ۱۷: ۲۵؛ کولسیان ۲: ۲۳).

بخش ۲

پرستش دینی باید به خدا، پدر، پسر و روح‌القدس و فقط به او ارائه شود (متی ۴: ۱۰؛ یوحنا ۵: ۲۳؛ دوم قرنتیان ۱۳: ۱۴)؛ نه به فرشتگان، مقدسین یا هیچ مخلوق دیگری (رومیان ۱: ۲۵؛ کولسیان ۲: ۱۸؛ مکاشفه ۱۹: ۱۰)؛ و از زمان سقوط، نه بدون یک میانجی، و نه با میانجیگری کسی جز تنها مسیح (یوحنا ۱۴: ۶؛ افسسیان ۲: ۱۸؛ کولسیان ۳: ۱۷؛ اول تیموتائوس ۲: ۵).

بخش ۳

دعا، با شکرگزاری، به عنوان یک بخش ویژه‌ی پرستش دینی (فیلیپیان ۴: ۶)، به وسیله‌ی خدا از همه‌ی انسان‌ها خواسته شده است (مزامیر ۶۵: ۲)؛ و برای اینکه مقبول واقع شود، باید به نام پسر (اول پطرس ۲: ۵؛ یوحنا ۱۴: ۱۳-۱۴)، به کمک روح او (رومیان ۸: ۲۶)، مطابق با اراده‌ی او (اول یوحنا ۵: ۱۴)، با فهم، احترام، فروتنی، اشتیاق، ایمان، محبت و پشتکار (پیدایش ۱۸: ۲۷؛ مزامیر ۴۷: ۷؛ جامعه ۵: ۱-۲؛ متی ۶: ۱۲، ۱۴-۱۵؛ مرقس ۱۱: ۲۴؛ لوقا ۱۱: ۲۴؛ یعقوب ۱: ۶-۷؛ ۵: ۱۶؛ عبرانیان ۱۲: ۲۸؛ کولسیان ۴: ۲؛ افسسیان ۶: ۱۸) و اگر شفاهی است، به زبانی شناخته شده انجام شود (اول قرنتیان ۱۴: ۱۴).

بخش ۴

دعا باید برای چیزهای قانونی انجام شود (اول یوحنا ۵: ۱۴) و برای همه‌ی انواع انسان‌ها که زنده هستند یا بعداً زنده خواهند بود (دوم سموئیل ۷: ۲۹؛ روت ۴: ۱۲؛ اول تیموتائوس ۲: ۱-۲؛ یوحنا ۱۷: ۲۰)؛ اما نه برای مردگان (دوم سموئیل ۱۲: ۲۱-۲۳؛ لوقا ۱۶: ۲۵-۲۶؛ مکاشفه ۱۴: ۱۳) و نه برای کسانی که می‌توان دانست که گناه مرگ را مرتکب شده‌اند (اول یوحنا ۵: ۱۶).

بخش ۵

خواندن کتاب‌مقدس با ترس خدا (اعمال رسولان ۱۵: ۲۱؛ مکاشفه ۱: ۳)، موعظه‌ی صحیح (دوم تیموتائوس ۴: ۲) و شنیدن وجدان کلام، در اطاعت از خدا، با فهم، ایمان و احترام (یعقوب ۱: ۲۲؛ اعمال رسولان ۱۰: ۳۳؛ متی ۱۳: ۱۹؛ عبرانیان ۴: ۲؛ اشعیا ۶۶: ۲)، خواندن مزامیر با فیض در قلب (کولسیان ۳: ۱۶؛ یعقوب ۵: ۱۳؛ افسسیان ۵: ۱۹)؛ و همچنین اجرای صحیح و دریافت شایسته‌ی عشای ربانی که به وسیله‌ی مسیح تعیین شده است، همگی بخش‌هایی از پرستش معمول دینی خدا هستند (متی ۲۸: ۱۹؛ اعمال رسولان ۲: ۴۲؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۳-۲۹)؛ علاوه بر سوگندهای دینی (تثنیه ۶: ۱۳؛ نحمیا ۱۰: ۲۹)، نذرها (اشعیا ۱۹: ۲۱؛ جامعه ۵: ۴-۵)، روزه‌های رسمی (استر ۴: ۱۶؛ یوئیل ۲: ۱۲؛ متی ۹: ۱۵؛ اول قرنتیان ۷: ۵)، و شکرگزاری در مناسبت‌های خاص (استر ۹: ۲۲؛ مزامیر ۱۰۷)، که باید در زمان‌ها و مناسبت‌های مختلف خود، به روشی مقدس و دینی استفاده شوند (عبرانیان ۱۲: ۲۸).

بخش ۶

نه دعا و نه هیچ بخش دیگری از پرستش دینی، اکنون تحت انجیل، نه به مکانی که در آن انجام می‌شود و نه به سمتی که به آن هدایت می‌شود، وابسته است و نه با آن مقبول‌تر می‌شود (یوحنا ۴: ۲۱)؛ بلکه خدا باید در همه جا (اول تیموتائوس ۲: ۸؛ ملاکی ۱: ۱۱)، در روح و راستی (یوحنا ۴: ۲۳-۲۴) پرستش شود؛ چه در خانواده‌های خصوصی (تثنیه ۶: ۶-۷؛ دوم سموئیل ۶: ۱۸، ۲۰؛ ایوب ۱: ۵؛ ارمیا ۱۰: ۲۵؛ اعمال رسولان ۱۰: ۲؛ اول پطرس ۳: ۷)، به طور روزانه (متی ۶: ۱۱) و در خفا، هر کس به تنهایی (متی ۶: ۶؛ افسسیان ۶: ۱۸)؛ و چه به طور رسمی‌تر در مجامع عمومی، که نباید با بی‌توجهی یا به طور عمدی از آنها غفلت یا آنها را ترک کرد، وقتی که خدا به وسیله‌ی کلام یا تدبیر خود به آن فرا می‌خواند (اشعیا ۵۶: ۶-۷؛ امثال ۱: ۲۰-۲۱، ۲۴؛ ۸: ۳۴؛ لوقا ۴: ۱۶؛ اعمال رسولان ۲: ۴۲؛ عبرانیان ۱۰: ۲۵).

بخش ۷

همان‌طور که قانون طبیعت است که به طور کلی، بخش مناسبی از زمان برای پرستش خدا اختصاص داده شود، در کلام او نیز، به وسیله‌ی یک فرمان قطعی، اخلاقی و دائمی که تمام انسان‌ها را در تمام اعصار ملزم می‌کند، او به طور خاص یک روز از هفت روز را برای سبت تعیین کرده است تا برای او مقدس نگه داشته شود (خروج ۲۰: ۸، ۱۰-۱۱؛ اشعیا ۵۶: ۲، ۴، ۶-۷) که از ابتدای جهان تا قیام مسیح، آخرین روز هفته بود؛ و از قیام مسیح، به اولین روز هفته تغییر یافت (پیدایش ۲: ۲-۳؛ اعمال رسولان ۲۰: ۷؛ اول قرنتیان ۱۶: ۱) که در کتاب‌مقدس روز خداوند نامیده می‌شود (مکاشفه ۱: ۱۰) و باید تا پایان جهان به عنوان سبت مسیحی ادامه یابد (خروج ۲۰: ۸، ۱۰؛ متی ۵: ۱۷-۱۸).

بخش ۸

این سبت زمانی برای خداوند مقدس نگه داشته می‌شود که انسان‌ها، پس از آماده کردن مناسب قلب‌های خود و مرتب کردن امور معمول خود از قبل، نه تنها در تمام روز از کارها، سخنان و افکار خود در مورد مشاغل و تفریحات دنیوی خود استراحت مقدسی داشته باشند (خروج ۱۶: ۲۳، ۲۵-۲۶، ۲۹-۳۰؛ ۲۰: ۸؛ ۳۱: ۱۵-۱۷؛ اشعیا ۵۸: ۱۳؛ نحمیا ۱۳: ۱۵-۱۹، ۲۱-۲۲)، بلکه همچنین در تمام مدت زمان به تمرینات عمومی و خصوصی پرستش او و به وظایف ضروری و رحمت مشغول باشند (اشعیا ۶۳: ۱۳؛ متی ۱۲: ۱-۱۳).


فصل بیست و دوّم

«سوگندهای شرعی و نذرها»

بخش ۱

سوگند مشروع بخشی از پرستش دینی است (تثنیه ۱۰: ۲۰) که در آن، در موقعیت مناسب، شخص سوگند یاد کننده به طور رسمی خدا را به شهادت آنچه که تأیید یا وعده می‌دهد فرا می‌خواند و از او می‌خواهد که بر اساس درستی یا نادرستی آنچه که سوگند یاد می‌کند، او را داوری کند (خروج ۲۰: ۷؛ لاویان ۱۹: ۱۲؛ دوم تواریخ ۶: ۲۲-۲۳؛ دوم قرنتیان ۱: ۲۳).

بخش ۲

فقط نام خدا چیزی است که انسان‌ها باید به آن سوگند یاد کنند، و در این کار باید با تمام ترس و احترام مقدس از آن استفاده شود (تثنیه ۶: ۱۳). بنابراین، سوگند یاد کردن به طور باطل یا نسنجیده به آن نام باشکوه و مخوف؛ یا سوگند یاد کردن به هر چیز دیگری، گناه است و باید از آن اجتناب کرد (خروج ۲۰: ۷؛ متی ۵: ۳۴، ۳۷؛ یعقوب ۵: ۱۲؛ ارمیا ۵: ۷). با این حال، همان‌طور که در امور مهم و حیاتی، سوگند به وسیله‌ی کلام خدا، هم تحت عهدجدید و هم تحت عهدعتیق، مجاز است (اشعیا ۶۵: ۱۶؛ دوم قرنتیان ۱: ۲۳؛ عبرانیان ۶: ۱۶)، یک سوگند مشروع، که به وسیله‌ی اقتدار قانونی در چنین اموری اعمال می‌شود، باید پذیرفته شود (اول پادشاهان ۸: ۳۱؛ عزرا ۱۰: ۵؛ نحمیا ۱۳: ۲۵).

بخش ۳

هر کسی که سوگند یاد می‌کند باید به طور مناسب اهمیت چنین عمل رسمی را در نظر بگیرد و در آن چیزی را تأیید نکند جز آنچه که کاملاً متقاعد شده است که حقیقت دارد (خروج ۲۰: ۷؛ ارمیا ۴: ۲)؛ و هیچ کس نمی‌تواند خود را با سوگند به چیزی ملزم کند جز آنچه که خوب و عادلانه است و آنچه که باور دارد که چنین است و آنچه که قادر و مصمم به انجام آن است (پیدایش ۲۴: ۲-۳، ۵-۶، ۸-۹).

بخش ۴

سوگند باید به معنای ساده و معمول کلمات، بدون دو پهلو گویی یا قصد باطنی، انجام شود (مزامیر ۲۴: ۴؛ ارمیا ۴: ۲). سوگند نمی‌تواند شخص را به گناه ملزم کند؛ اما در هر چیزی که گناه نیست، در صورت سوگند یاد کردن، شخص را به انجام آن ملزم می‌کند، حتی اگر به ضرر خود او باشد (مزامیر ۱۵: ۴؛ اول سموئیل ۲۵: ۲۲، ۳۲-۳۴). و نباید نقض شود، حتی اگر به بدعت‌گذاران یا کافران داده شده باشد (یوشع ۹: ۱۸-۱۹؛ دوم سموئیل ۲۱: ۱؛ حزقیال ۱۷: ۱۶، ۱۸-۱۹).

بخش ۵

نذر نیز مانند سوگند وعده دهنده است و باید با همان دقت دینی انجام شود و با همان وفاداری انجام شود (مزامیر ۶۱: ۸؛ ۶۶: ۱۳-۱۴؛ اشعیا ۱۹: ۲۱؛ جامعه ۵: ۴-۶).

بخش ۶

نذر نباید به هیچ مخلوقی انجام شود، بلکه فقط به خدا (مزامیر ۷۶: ۱۱؛ ارمیا ۴۴: ۲۵-۲۶)؛ و برای اینکه مقبول واقع شود، باید به طور داوطلبانه، از روی ایمان و وجدان وظیفه، به عنوان تشکر برای رحمت دریافت شده یا برای به دست آوردن آنچه که می‌خواهیم، که به وسیله‌ی آن خود را بیشتر به وظایف ضروری ملزم می‌کنیم، یا به چیزهای دیگر، تا جایی و تا زمانی که به طور مناسب به آن کمک کنند، انجام شود (پیدایش ۲۸: ۲۰-۲۲؛ تثنیه ۲۳: ۲۱-۲۳؛ اول سموئیل ۱: ۱۱؛ مزامیر ۵۰: ۱۴؛ ۶۶: ۱۳-۱۴؛ ۱۳۲: ۲-۵).

بخش ۷

هیچ کس نمی‌تواند نذر کند که کاری را که در کلام خدا ممنوع است یا چیزی که مانع هر وظیفه‌ای که در آن فرمان داده شده است یا چیزی که در قدرت او نیست و برای انجام آن هیچ وعده‌ای از توانایی از طرف خدا ندارد، انجام دهد (اعداد ۳۰: ۵، ۸، ۱۲-۱۳؛ مرقس ۶: ۲۶؛ اعمال رسولان ۲۳: ۱۲، ۱۴). در این موارد، نذرهای رهبانی کاتولیک مبنی بر زندگی مجرد دائمی، فقر اعلام شده و اطاعت منظم، نه تنها درجاتی از کمال بالاتر نیستند، بلکه دام‌های خرافی و گناه آلود هستند که هیچ مسیحی‌ای نباید خود را در آنها درگیر کند (متی ۱۹: ۱۱-۱۲؛ اول قرنتیان ۷: ۲، ۹، ۲۳؛ افسسیان ۴: ۲۸؛ اول پطرس ۴: ۲).


فصل بیست و سوّم

«مقامات دولتی»

بخش ۱

خدا، خداوند و پادشاه برتر تمام جهان، مقامات دولتی را مقرر کرده است تا تحت فرمان او، بر مردم، برای جلال خدا و خیر عمومی باشند؛ و برای این منظور، آنها را به قدرت شمشیر مسلح کرده است تا از کسانی که نیکو هستند دفاع و آنها را تشویق کنند و بدکاران را مجازات کنند (رومیان ۱۳: ۱-۴؛ اول پطرس ۲: ۱۳-۱۴).

بخش ۲

برای مسیحیان قانونی است که وقتی برای پذیرفتن مسئولیت‌های دولتی فراخوانده می‌شوند، آنرا را بپذیرند و عهده‌دار شوند (امثال ۸: ۱۵-۱۶؛ رومیان ۱۳: ۱-۲، ۴)؛ و در اداره‌ی آن، همان‌طور که باید به ویژه تقوا، عدالت و صلح را بر اساس قوانین سالم هر کشور حفظ کنند (مزامیر ۲: ۱۰-۱۲؛ ۸۲: ۳-۴؛ دوم سموئیل ۲۳: ۳؛ اول تیموتائوس ۲: ۲؛ اول پطرس ۲: ۱۳)، برای این منظور می‌توانند به طور قانونی، اکنون تحت عهدجدید، در موقعیت عادلانه و ضروری، جنگ را آغاز کنند (لوقا ۳: ۱۴؛ رومیان ۱۳: ۴؛ متی ۸: ۹-۱۰؛ اعمال رسولان ۱۰: ۱-۲؛ مکاشفه ۱۷: ۱۴، ۱۶).

بخش ۳

مقامات دولتی نمی‌توانند در تعلیم، اداره‌ و انجام آئین‌های کلیسایی، یعنی موعظه‌ی کلام و عشای ربانی (دوم تواریخ ۲۶: ۱۸) و یا قدرت کلیدهای پادشاهی آسمان (متی ۱۶: ۱۹؛ ۱۸: ۱۷؛ اول قرنتیان ۴: ۱-۲؛ ۱۲: ۲۸-۲۹؛ افسسیان ۴: ۱۱-۱۲؛ رومیان ۱۰: ۱۵؛ عبرانیان ۵: ۴) و یا به هیچ وجه در امر ایمان دخالت کنند (یوحنا ۱۸: ۳۶؛ اعمال رسولان ۵: ۲۹؛ افسسیان ۴: ۱۱-۱۲). با این حال، وظیفه‌ی مقامات دولتی است که از کلیسا خداوند محافظت کنند، بدون اینکه به هیچ فرقه‌ای از مسیحیان برتری نسبت به بقیه بدهند، به گونه‌ای که تمام افراد کلیسایی، از هر فرقه‌ای که باشند، از آزادی کامل، بی‌قید و شرط و بی‌چون و چرای انجام هر بخش از وظایف مقدس خود، بدون خشونت یا خطر، بهره‌مند شوند (اشعیا ۴۹: ۲۳؛ رومیان ۱۳: ۱-۶). و همان‌طور که عیسی مسیح یک دولت و نظم منظم در کلیسا خود تعیین کرده است، هیچ قانونی در هیچ کشوری نباید در اجرای صحیح آن، در میان اعضای داوطلب هر فرقه‌ای از مسیحیان، بر اساس اعتراف و باور خودشان، دخالت، ممانعت یا تأخیر کند (مزامیر ۱۰۴: ۱۵؛ اعمال رسولان ۱۸: ۱۴-۱۵). وظیفه‌ی مقامات دولتی است که از شخص و نام نیک تمام مردم خود به گونه‌ای مؤثر محافظت کنند که به هیچ کس اجازه داده نشود، چه به بهانه‌ی دین و چه به بهانه‌ی بی‌دینی، به شخص دیگری اهانت، خشونت، سوء استفاده یا آسیبی وارد کند؛ و همچنین باید تدابیری اتخاذ کنند که تمام مجامع دینی و کلیسایی بدون مزاحمت یا اختلال برگزار شوند (اول تیموتائوس ۲: ۲؛ رومیان ۱۳: ۴).

بخش ۴

وظیفه‌ی مردم است که برای مقامات دولتی دعا کنند (اول تیموتائوس ۲: ۱-۲)، به شخص آنها احترام بگذارند (اول پطرس ۲: ۱۷)، به آنها مالیات یا حقوق دیگر بپردازند (رومیان ۱۳: ۶-۷)، از دستورات قانونی آنها اطاعت کنند، و به خاطر وجدان، تحت اقتدار آنها باشند (رومیان ۱۳: ۵؛ تیطوس ۳: ۱). بی‌دینی یا تفاوت در دین، اقتدار عادلانه و قانونی حکام را باطل نمی‌کند و مردم را از اطاعت لازم از آنها آزاد نمی‌کند (اول پطرس ۲: ۱۳-۱۴، ۱۶)؛ و روحانیون کلیسایی نیز از آن مستثنی نیستند (اول پادشاهان ۲: ۳۵؛ اعمال رسولان ۲۵: ۹-۱۱؛ رومیان ۱۳: ۱؛ دوم پطرس ۲: ۱، ۱۰-۱۱؛ یهودا ۸-۱۱)؛ و به هیچ وجه پاپ هیچ قدرت و صلاحیتی بر آنها در سرزمین‌هایشان یا بر هیچ یک از مردم آنها ندارد؛ و کمترین حق را دارد که آنها را از سرزمین‌هایشان یا زندگی‌شان (اعدام) محروم کند، حتی اگر آنها را بدعت‌گذار بداند و یا به هر بهانه‌ی دیگری  متهّم می‌گردند (دوم تسالونیکیان ۲: ۴؛ مکاشفه ۱۳: ۱۵-۱۷).


فصل بیست و چهارم

«ازدواج و طلاق»

بخش ۱

ازدواج باید بین یک مرد و یک زن باشد: نه برای هیچ مردی قانونی است که همزمان بیش از یک زن داشته باشد و نه برای هیچ زنی قانونی است که همزمان بیش از یک شوهر داشته باشد (پیدایش ۲: ۲۴؛ امثال ۲: ۱۷؛ متی ۱۹: ۵-۶).

بخش ۲

ازدواج برای کمک متقابل زن و شوهر (پیدایش ۲: ۱۸)، برای افزایش نوع بشر با نسلی قانونی و کلیسا با نسلی مقدس (ملاکی ۲: ۱۵)، و برای جلوگیری از ناپاکی مقرر شده است (اول قرنتیان ۷: ۲، ۹).

بخش ۳

ازدواج برای همه‌ی انواع مردم که قادر به رضایت دادن با قضاوت هستند قانونی است (عبرانیان ۱۳: ۴؛ اول تیموتائوس ۴: ۳؛ اول قرنتیان ۷: ۳۶-۳۸). با این حال، وظیفه‌ی مسیحیان است که فقط در خداوند ازدواج کنند (اول قرنتیان ۷: ۳۹). و بنابراین کسانی که به دین اصلاح شده‌ی حقیقی اعتراف می‌کنند نباید با کافران، کاتولیک‌ها یا بت‌پرستان دیگر ازدواج کنند؛ و همچنین کسانی که خداشناس هستند نباید به طور نابرابر با کسانی که به طور آشکار در زندگی خود شریر هستند یا از بدعت‌های مهلک حمایت می‌کنند ازدواج کنند (پیدایش ۳۴: ۱۴؛ خروج ۳۴: ۱۶؛ تثنیه ۷: ۳-۴؛ اول پادشاهان ۱۱: ۴؛ نحمیا ۱۳: ۲۵-۲۷؛ ملاکی ۲: ۱۱-۱۲؛ دوم قرنتیان ۶: ۱۴).

بخش ۴

ازدواج نباید در درجات خویشاوندی و یا وابستگی ممنوع شده به وسیله‌ی کلام، انجام گیرد (لاویان ۱۸؛ عاموس ۲: ۷؛ اول قرنتیان ۵: ۱). و همچنین ازدواج محارم‌ هرگز نمی‌تواند به وسیله‌ی هیچ قانون انسانی یا رضایت طرفین انجام شود، به طوری که آن افراد بتوانند به عنوان زن و شوهر با هم زندگی کنند (لاویان ۱۸: ۲۴-۲۸؛ مرقس ۶: ۱۸).

بخش ۵

زنا یا فحشا که پس از عقد انجام شود، در صورت کشف شدن قبل از ازدواج، به طرف بی‌گناه دلیل موجهی برای فسخ آن عقد می‌دهد (متی ۱: ۱۸-۲۰). در مورد زنا پس از ازدواج، برای طرف بی‌گناه قانونی است که درخواست طلاق کند (متی ۵: ۳۱-۳۲) و پس از طلاق، با شخص دیگری ازدواج کند، گویی طرف مقصر مرده است (متی ۱۹: ۹؛ رومیان ۷: ۲-۳).

بخش ۶

اگرچه ذات فساد انسان به گونه‌ای است که مستعد دفاع کردن از جدایی کسانی است که خدا در ازدواج آنها را به هم پیوسته است، اما هیچ چیز جز زنا یا ترک عمدی که به هیچ وجه به وسیله‌ی کلیسا یا حاکم مدنی اصلاح پذیر نباشد، دلیل کافی برای فسخ پیوند ازدواج نیست (متی ۱۹: ۶، ۸-۹؛ اول قرنتیان ۷: ۱۵)؛ که در آن باید یک روند عمومی و منظم رعایت شود و افراد درگیر در آن در مورد خود به اراده و صلاحدید خود رها نشوند (تثنیه ۲۴: ۱-۴).


فصل بیست و پنجم

«کلیسا»

بخش ۱

کلیسا کاتولیک یا کلیسا جامع، که نامرئی است، شامل تمام برگزیدگانی است که بوده‌اند، هستند یا خواهند بود که در یک کلیسا، تحت ریاست مسیح، متّحداً جمع شده‌اند؛ وکلیسا عروس، بدن و کمال و پُری خداست که همه را در همه پُر می‌سازد (افسسیان ۱: ۱۰، ۲۲-۲۳؛ ۵: ۲۳، ۲۷، ۳۲؛ کولسیان ۱: ۱۸).

بخش ۲

کلیسا مرئی، که همچنین کاتولیک یا جامع تحت انجیل است (و مانند قبل تحت شریعت به یک ملت محدود نمی‌شود)، شامل تمام کسانی است که در سراسر جهان به دین حقیقی اعتراف می‌کنند (اول قرنتیان ۱: ۲؛ ۱۲: ۱۲-۱۳؛ مزمیر ۲: ۸؛ مکاشفه ۷: ۹؛ رومیان ۱۵: ۹-۱۲)، به همراه فرزندانشان (پیدایش ۳: ۱۵؛ ۱۷: ۷؛ اول قرنتیان ۷: ۱۴؛ اعمال رسولان ۲: ۳۹؛ حزقیال ۱۶: ۲۰-۲۱؛ رومیان ۱۱: ۱۶)؛ و پادشاهی خداوند عیسی مسیح (متی ۱۳: ۴۷؛ اشعیا ۹: ۷)، خانه و خانواده‌ی خدا است (افسسیان ۲: ۱۹؛ ۳: ۱۵) که خارج از آن هیچ امکان عادی برای نجات وجود ندارد (اعمال رسولان ۲: ۴۷).

بخش ۳

مسیح به این کلیسا جامع مرئی، خادمین، کلام و احکام خدا را برای جمع آوری و تکمیل مقدسین در این زندگی، تا پایان جهان، داده است؛ و با حضور و روح خود، بر اساس وعده‌ی خود، آنها را برای این منظور مؤثر می‌سازد (اشعیا ۵۹: ۲۱؛ متی ۲۸: ۱۹-۲۰؛ اول قرنتیان ۱۲: ۲۸؛ افسسیان ۴: ۱۱-۱۳).

بخش ۴

این کلیسا کاتولیک گاهی بیشتر و گاهی کمتر مرئی بوده است (رومیان ۱۱: ۳-۴؛ مکاشفه ۱۲: ۶، ۱۴). و کلیساهای خاص، که اعضای آن هستند، کم و بیش پاک هستند، بر حسب اینکه تعلیم و پذیرش انجیل، اجرای احکام و پرستش عمومی در آنها کم و بیش پاک انجام شود (اول قرنتیان ۵: ۶-۷؛ مکاشفه ۲؛ ۳).

بخش ۵

پاک‌ترین کلیساها تحت آسمان نیز در معرض آمیختگی و خطا هستند (متی ۱۳: ۲۴-۳۰، ۴۷؛ اول قرنتیان ۱۳: ۱۲؛ مکاشفه ۲؛ ۳) و برخی آنقدر منحط شده‌اند که دیگر کلیساهای مسیح نیستند، بلکه کنیسه‌های شیطان هستند (رومیان ۱۱: ۱۸-۲۲؛ مکاشفه ۱۸: ۲). با این وجود، همیشه کلیسایی بر روی زمین وجود خواهد داشت تا خدا را مطابق با اراده‌ی او پرستش کند (مزمیر ۷۲: ۱۷؛ ۱۰۲: ۲۸؛ متی ۱۶: ۱۸؛ ۲۸: ۱۹-۲۰).

بخش ۶

هیچ رئیس دیگری برای کلیسا جز خداوند عیسی مسیح وجود ندارد (افسسیان ۱: ۲۲؛ کولسیان ۱: ۱۸)؛ و پاپ روم به هیچ وجه نمی‌تواند رئیس آن باشد، بلکه همان دجال، آن مرد گناه و پسر هلاکت است که خود را در کلیسا در مقابل مسیح و هر آنچه که خدا نامیده می‌شود بلند می‌کند (متی ۲۳: ۸-۱۰؛ دوم تسالونیکیان ۲: ۳-۴، ۸-۹؛ مکاشفه ۱۳: ۶).


فصل بیست و ششم

«مشارکت مقدّسین»

بخش ۱

تمام مقدسینی که به وسیله‌ی روح او و به وسیله‌ی ایمان به عیسی مسیح، رئیس خود، متحد هستند، در فیض‌، رنج‌، مرگ، قیام و جلال او با او شریک هستند (اول یوحنا ۱: ۳؛ یوحنا ۱: ۱۶؛ رومیان ۶: ۵-۶؛ دوم تیموتائوس ۲: ۱۲؛ افسسیان ۲: ۵-۶؛ ۳: ۱۶-۱۹؛ فیلیپیان ۳: ۱۰). و با متحد بودن با یکدیگر در محبت، در عطایا و فیض‌های یکدیگر شریک هستند (کولسیان ۲: ۱۹؛ اول قرنتیان ۳: ۲۱-۲۳؛ ۱۲: ۷؛ افسسیان ۴: ۱۵-۱۶) و موظف به انجام وظایفی هستند، چه عمومی و چه خصوصی، که به خیر متقابل آنها، هم در انسان باطنی و هم در انسان ظاهری، کمک کند (اول یوحنا ۳: ۱۶-۱۸؛ غلاطیان ۶: ۱۰؛ اول تسالونیکیان ۵: ۱۱، ۱۴؛ رومیان ۱: ۱۱-۱۲، ۱۴).

بخش ۲

مقدسین، به اعتراف، موظف به حفظ یک شراکت و مشارکت مقدس در پرستش خدا و در انجام خدمات روحانی دیگری هستند که به ترقی متقابل آنها کمک کند (اشعیا ۲: ۳؛ اعمال رسولان ۲: ۴۲، ۴۶؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۰؛ عبرانیان ۱۰: ۲۴-۲۵)؛ و همچنین در کمک به یکدیگر در امور ظاهری، بر اساس توانایی‌ها و نیازهای مختلف خود. این مشارکت، همان‌طور که خدا فرصت ارائه می‌دهد، باید به تمام کسانی که در هر مکانی نام خداوند عیسی را می‌خوانند گسترش یابد (اول یوحنا ۳: ۱۷؛ دوم قرنتیان ۸؛ ۹؛ اعمال رسولان ۲: ۴۴-۴۵؛ ۱۱: ۲۹-۳۰).

بخش ۳

این مشارکتی که مقدسین با مسیح دارند، آنها را به هیچ وجه در ذات الوهیت او شریک نمی‌کند یا با مسیح در هیچ موردی برابر نمی‌کند (اشعیا ۴۲: ۸؛ اول تیموتائوس ۶: ۱۵-۱۶؛ کولسیان ۱: ۱۸-۱۹؛ اول قرنتیان ۸: ۶)؛ که تأیید هر یک از اینها کفرآمیز و ناسزا است (مزمیر ۴۵: ۷؛ عبرانیان ۱: ۸-۹). و همچنین مشارکت آنها با یکدیگر، به عنوان مقدسین، عنوان یا مالکیتی را که هر شخص در اموال و دارایی‌های خود دارد لغو یا نقض نمی‌کند (خروج ۲۰: ۱۵؛ اعمال رسولان ۵: ۴؛ افسسیان ۴: ۲۸).


فصل بیست و هفتم

«آئین‌های کلیسایی مقدّس»

بخش ۱

آئین‌های کلیسایی مقدس علائم و مهرهای مقدس عهد فیض هستند (رومیان ۴: ۱۱؛ پیدایش ۱۷: ۷، ۱۰) که به طور مستقیم به وسیله‌ی خدا تعیین شده‌اند (متی ۲۸: ۱۹؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۳) تا مسیح و برکات او را نشان دهند و سهم ما را در او تأیید کنند (غلاطیان ۳: ۱۷، ۲۷؛ اول قرنتیان ۱۰: ۱۶؛ ۱۱: ۲۵-۲۶)؛ و همچنین تا تفاوت قابل مشاهده‌ای بین کسانی که به کلیسا تعلق دارند و بقیه‌ی جهان ایجاد کنند (رومیان ۱۵: ۸؛ خروج ۱۲: ۴۸؛ پیدایش ۳۴: ۱۴) و به طور رسمی آنها را به خدمت خدا در مسیح، بر اساس کلام او، متعهد کنند (رومیان ۶: ۳-۴؛ اول قرنتیان ۱۰: ۱۶، ۲۱).

بخش ۲

در هر آئین کلیسایی مقدس یک رابطه‌ی روحانی یا اتحاد مقدس بین علامت و چیزی که نشان داده می‌شود وجود دارد؛ و از این رو است که نام‌ها و اثرات یکی به دیگری نسبت داده می‌شود (پیدایش ۱۷: ۱۰؛ متی ۲۶: ۲۷-۲۸؛ تیطوس ۳: ۵).

بخش ۳

فیضی که در آئین‌های کلیسایی مقدس یا به وسیله‌ی آنها، در صورت استفاده‌ی صحیح، نشان داده می‌شود، به وسیله‌ی هیچ قدرتی در آنها اعطا نمی‌شود؛ و تأثیر آئین‌های کلیسایی مقدس نه به تقوا یا نیت کسی که آن را اجرا می‌کند بستگی دارد (رومیان ۲: ۲۸-۲۹؛ اول پطرس ۳: ۲۱)، بلکه به عمل روح (متی ۳: ۱۱؛ اول قرنتیان ۱۲: ۱۳) و کلام تعیین کننده بستگی دارد که شامل یک دستور که اجازه‌ی استفاده از آن را می‌دهد و یک وعده‌ی نفع برای گیرندگان شایسته است (متی ۲۶: ۲۷-۲۸؛ ۲۸: ۱۹-۲۰).

بخش ۴

فقط دو آئین کلیسایی مقدس به وسیله‌ی مسیح خداوند ما در انجیل مقرر شده است، یعنی تعمید و شام خداوند؛ که هیچ یک از آنها نمی‌تواند به وسیله‌ی کسی جز خادم کلام که به طور قانونی منصوب شده است اجرا شود (متی ۲۸: ۱۹؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۰، ۲۳؛ ۴: ۱؛ عبرانیان ۵: ۴).

بخش ۵

آئین‌های کلیسایی مقدس عهدعتیق، با توجه به امور روحانی که به وسیله‌ی آنها نشان داده و ارائه می‌شدند، از نظر محتوا با آئین‌های کلیسایی مقدس عهدجدید یکسان بودند (اول قرنتیان ۱۰: ۱-۴).


فصل بیست و هشتم

«تعمید»

بخش ۱

تعمید آئین کلیسایی مقدس عهدجدید است که به وسیله‌ی عیسی مسیح مقرر شده است (متی ۲۸: ۱۹) نه تنها برای پذیرش رسمی شخص تعمید شده در کلیسا مرئی (اول قرنتیان ۱۲: ۱۳)، بلکه همچنین به عنوان علامت و مهر عهد فیض (رومیان ۴: ۱۱؛ کولسیان ۲: ۱۱-۱۲)، پیوند او با مسیح (غلاطیان ۳: ۲۷؛ رومیان ۶: ۵)، تولد تازه (تیطوس ۳: ۵)، بخشش گناهان (مرقس ۱: ۴)، و تسلیم شدن او به خدا از طریق عیسی مسیح برای زندگی در تازگی حیات (رومیان ۶: ۳-۴) است. این آئین کلیسایی مقدس، به فرمان خود مسیح، باید در کلیسا او تا پایان جهان ادامه یابد (متی ۲۸: ۱۹-۲۰).

بخش ۲

عنصر ظاهری که باید در این آئین کلیسایی مقدس استفاده شود آب است که با آن شخص باید به نام پدر و پسر و روح‌القدس، به وسیله‌ی خادم انجیل که به طور قانونی به این کار فراخوانده شده است، تعمید داده شود (متی ۳: ۱۱؛ یوحنا ۱: ۳۳؛ متی ۲۸: ۱۹-۲۰).

بخش ۳

فرو بردن شخص در آب ضروری نیست؛ بلکه تعمید با ریختن یا پاشیدن آب بر شخص به درستی اجرا می‌شود (اعمال رسولان ۲: ۴۱؛ ۱۶: ۳۳؛ مرقس ۷: ۴؛ عبرانیان ۹: ۱۰، ۱۹-۲۲).

بخش ۴

نه تنها کسانی که به طور واقعی به ایمان و اطاعت از مسیح اعتراف می‌کنند (مرقس ۱۶: ۱۵-۱۶؛ اعمال رسولان ۸: ۳۷-۳۸)، بلکه همچنین کودکان یک یا هر دو والد ایمان‌دار نیز باید تعمید داده شوند (پیدایش ۱۷: ۷، ۹؛ غلاطیان ۳: ۹، ۱۴؛ کولسیان ۲: ۱۱-۱۲؛ اعمال رسولان ۲: ۳۸-۳۹؛ رومیان ۴: ۱۱-۱۲؛ اول قرنتیان ۷: ۱۴؛ متی ۲۸: ۱۹؛ مرقس ۱۰: ۱۳-۱۶؛ لوقا ۱۸: ۱۵).

بخش ۵

اگرچه تحقیر یا نادیده گرفتن این فرمان گناه بزرگی است (لوقا ۷: ۳۰؛ خروج ۴: ۲۴-۲۶)، اما فیض و نجات چنان به طور جدا ناپذیری به آن وابسته نیستند که هیچ کس نتواند بدون آن تولد تازه یابد یا نجات یابد (رومیان ۴: ۱۱؛ اعمال رسولان ۱۰: ۲، ۴، ۲۲، ۳۱، ۴۵، ۴۷) یا اینکه تمام کسانی که تعمید داده می‌شوند بدون شک تولد تازه یافته‌اند (اعمال رسولان ۸: ۱۳، ۲۳).

بخش ۶

تأثیر تعمید به آن لحظه‌ی زمانی که در آن اجرا می‌شود وابسته نیست (یوحنا ۳: ۵، ۸)؛ با این وجود، با استفاده‌ی صحیح از این فرمان، فیض وعده داده شده نه تنها ارائه می‌شود، بلکه به وسیله‌ی روح‌القدس به کسانی که آن فیض به آنها تعلق دارد (چه بالغ و چه کودک)، بر اساس مشیت اراده‌ی خود خدا، در زمان مقرر شده‌ی او، واقعاً نشان داده و اعطا می‌شود (غلاطیان ۳: ۲۷؛ تیطوس ۳: ۵؛ افسسیان ۵: ۲۵-۲۶؛ اعمال رسولان ۲: ۳۸، ۴۱).

بخش ۷

آئین کلیسایی مقدس تعمید فقط یک بار باید برای هر شخص اجرا شود (تیطوس ۳: ۵).


فصل بیست و نهم

«شام خداوند»

بخش ۱

عیسی خداوند ما، در شبی که به او خیانت شد، آئین کلیسایی مقدس بدن و خون خود را، که شام خداوند نامیده می‌شود، تعیین کرد تا در کلیسا او تا پایان جهان، برای یادآوری دائمی فداکاری او در مرگ خود، ممهور کردن تمام برکات آن به ایمان‌داران حقیقی، تغذیه و رشد روحانی آنها در او، تعهد بیشتر آنها در تمام وظایفی که به او مدیون هستند، و به عنوان پیوند و عهدی برای مشارکت آنها با او و با یکدیگر، به عنوان اعضای بدن رمزی او، رعایت شود (اول قرنتیان ۱۰: ۱۶-۱۷، ۲۱؛ ۱۲: ۱۳؛ ۱۱: ۲۳-۲۶).

بخش ۲

در این آئین کلیسایی مقدس، مسیح به پدر خود تقدیم نمی‌شود و هیچ قربانی واقعی برای بخشش گناهان زندگان یا مردگان انجام نمی‌شود (عبرانیان ۹: ۲۲، ۲۵-۲۶، ۲۸)؛ بلکه فقط یادآوری آن یک بار تقدیم کردن خود، به وسیله‌ی خود او، بر روی صلیب، یک بار برای همیشه، و تقدیم روحانی تمام ستایش ممکن به خدا برای آن است (متی ۲۶: ۲۶-۲۷؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۴-۲۶). بنابراین، قربانی کاتولیک توده، همان‌طور که آنها آن را می‌نامند، به شدت به تنها قربانی مسیح، که تنها کفّاره برای تمام گناهان برگزیدگان است، آسیب می‌رساند (عبرانیان ۷: ۲۳-۲۴، ۲۷؛ ۱۰: ۱۱-۱۲، ۱۴، ۱۸).

بخش ۳

عیسی خداوند در این فرمان، خادمین خود را مأمور کرده است که کلام تعیین کننده‌ی او را به مردم اعلام کنند، دعا کنند و عناصر نان و شراب را برکت دهند و بدین وسیله آنها را از استفاده‌ی عادی به استفاده‌ی مقدس اختصاص دهند؛ و نان را بگیرند و بشکنند، جام را بگیرند و (با شرکت خود نیز) هر دو را به شرکت‌کنندگان بدهند (متی ۲۶: ۲۶-۲۸؛ مرقس ۱۴: ۲۲-۲۴؛ لوقا ۲۲: ۱۹-۲۰؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۳-۲۶)؛ اما به هیچ کس که در آن زمان در جماعت حاضر نیست ندهند (اعمال رسولان ۲۰: ۷؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۰).

بخش ۴

توده‌های خصوصی، یا دریافت این آئین کلیسایی مقدس به وسیله‌ی یک کشیش، یا هر شخص دیگری، به تنهایی (اول قرنتیان ۱۰: ۶)؛ و همچنین منع کردن جام از مردم (مرقس ۱۴: ۲۳؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۵-۲۹)؛ پرستش عناصر، بلند کردن آنها یا گرداندن آنها برای ستایش، و نگهداری آنها برای هر نوع استفاده‌ی مذهبی مورد ادعا، همگی مخالف ذات این آئین کلیسایی مقدس و تعیین کننده‌ی مسیح هستند (متی ۱۵: ۹).

بخش ۵

عناصر ظاهری در این آئین کلیسایی مقدس، که به درستی برای موارد مقرر شده به وسیله‌ی مسیح اختصاص داده شده‌اند، چنان ارتباطی با او مصلوب شده دارند که به راستی، اما فقط به طور مقدس، گاهی اوقات به نام چیزهایی که نشان می‌دهند نامیده می‌شوند، یعنی بدن و خون مسیح (متی ۲۶: ۲۶-۲۸)؛ اگرچه در ذات و طبیعت آنها هنوز به راستی و فقط نان و شراب باقی می‌مانند، همان‌طور که قبلاً بودند (اول قرنتیان ۱۱: ۲۶-۲۸؛ متی ۲۶: ۲۹).

بخش ۶

آن تعلیمی که از تغییر ذات نان و شراب به ذات بدن و خون مسیح (که معمولاً تبدل جوهر نامیده می‌شود) به وسیله‌ی تقدیس یک کشیش یا به هر روش دیگری حمایت می‌کند، نه تنها با کتاب‌مقدس مغایرت دارد، بلکه حتی با عقل و منطق عادی نیز مغایرت دارد؛ ذات آئین کلیسایی مقدس را نابود می‌کند؛ و باعث خرافات بسیار و حتی بت‌پرستی‌های فاحش بوده و هست (اعمال رسولان ۳: ۲۱؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۴-۲۶؛ لوقا ۲۴: ۶، ۳۹).

بخش ۷

گیرندگان شایسته، که به طور ظاهری در عناصر مرئی در این آئین کلیسایی مقدس شرکت می‌کنند (اول قرنتیان ۱۱: ۲۸)، در آن زمان همچنین به طور باطنی با ایمان، به طور واقعی و در حقیقت، نه به طور جسمانی و مادی، بلکه به طور روحانی، مسیح مصلوب شده و تمام برکات مرگ او را دریافت می‌کنند و از آن تغذیه می‌کنند؛ بدن و خون مسیح در آن زمان نه به طور مادی یا جسمانی در نان و شراب یا با آنها یا زیر آنها است، بلکه به همان اندازه واقعی، اما به طور روحانی، برای ایمان ایمان‌داران در آن فرمان حاضر است که خود عناصر برای حواس ظاهری آنها حاضر است (اول قرنتیان ۱۰: ۱۶).

بخش ۸

اگرچه افراد نادان و شریر عناصر ظاهری را در این آئین کلیسایی مقدس دریافت می‌کنند، اما چیزی را که به وسیله‌ی آن نشان داده می‌شود دریافت نمی‌کنند؛ بلکه با آمدن ناشایسته‌ی خود به آن، در بدن و خون خداوند مقصر هستند و این موجب هلاکت خودشان می‌شود (اول قرنتیان ۱۱: ۲۷-۲۹). بنابراین تمام افراد نادان و بی‌دین، همان‌طور که برای لذت بردن از مشارکت با او نامناسب هستند، برای میز خداوند نیز ناشایست هستند و نمی‌توانند، بدون گناه بزرگ در مقابل مسیح، تا زمانی که چنین باقی بمانند، در این اسرار مقدس شرکت کنند (دوم قرنتیان ۶: ۱۴-۱۶) یا به آن پذیرفته شوند (متی ۷: ۶؛ اول قرنتیان ۵: ۶-۷، ۱۳؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۶، ۱۴-۱۵).


فصل سی‌ام

«محکومیت کلیسایی»

بخش ۱

عیسی خداوند، به عنوان پادشاه و رئیس کلیسای خود، مسئولیتی را در کلیسا به صاحب منصبان آن سپرده است که از حاکمیت مدنی متمایز می‌باشد (اشعیا ۹: ۶‑۷؛ متی ۱۸: ۱۷‑۱۸؛ ۲۸: ۱۸‑۲۰؛ اعمال رسولان ۲۰: ۱۷‑۱۸؛ اول قرنتیان ۱۲: ۲۸؛ اول تسالونیکیان ۵: ۱۲؛ اول تیموتائوس ۵: ۱۷؛ عبرانیان ۱۳: ۷، ۱۷، ۲۴).

بخش ۲

کلیدهای پادشاهی آسمان به این صاحب منصبان سپرده شده است، تا از طریق آن اختیار داشته باشند که گناهان را نگاه دارند و یا ببخشند، و پادشاهی آسمان را بر گناهکارانی که توبه‌ نمی‌کنند ببندند و بر توبه‌کنندگان باز کنند؛ این کار با خدمت انجیل و به‌کارگیری تنبیهات کلیسایی صورت می‌پذیرد (متی ۱۶: ۱۹؛ ۱۸: ۱۷‑۱۸؛ یوحنا ۲۰: ۲۱‑۲۳؛ دوم قرنتیان ۲: ۶‑۸).

بخش ۳

تنبیه‌های کلیسایی به منظور اصلاح و بازگرداندن برادران خطاکار، بازداشتن دیگران از ارتکاب جرایم مشابه، پاک کردن خمیرمایه‌ای که ممکن است تمام جماعت را آلوده سازد، حفظ حرمت مسیح و اعتراف مقدس به انجیل، و جلوگیری از خشم خدا، که ممکن است در صورت اهمال کلیسا نسبت به پیمان او و بی‌حرمتی نسبت به مهرهای آن توسط افراد سرکش و خطاکار بر کلیسا نازل شود، لازم و ضروری هستند (یهودا ۲۳؛ متی ۷: ۶؛ اول قرنتیان ۵؛ اول تیموتائوس ۱: ۲۰؛ ۵: ۲۰؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۷‑۳۴).

بخش ۴

برای تحقق این اهداف، مقامات کلیسا باید بسته به نوع جرم و شرایط فرد خاطی، با نصیحت، تعلیق موقت از عشای ربانی، و در صورت لزوم، با اخراج از کلیسا اقدام کنند (متی ۱۸: ۱۷؛ تیطوس ۳: ۱۰؛ اول تسالونیکیان ۵: ۱۲؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۶، ۱۴‑۱۵؛ اول قرنتیان ۵: ۴‑۵، ۱۳).


فصل سی‌ و یکم

«انجمن‌ها و شوراها»

بخش ۱

برای بهتر اداره کردن و ترقی بیشتر کلیسا، باید مجامعی وجود داشته باشد که معمولاً «انجمن» یا «شورا»  نامیده می‌شوند (اعمال رسولان ۱۵: ۲، ۴، ۶). مشایخ کلیساهای محلّی به اقتضای مقامی که دارند، و با توجه به اقتداری که از مسیح یافته‌اند که کلیسا را بنا کنند نه اینکه خراب نمایند، باید ترتیبات تشکیل چنین مجامعی را داده و هرچند وقت یکبار که ضروری و برای پیشرفت کلیسا مفید باشد در این مجامع با یکدیگر ملاقات نمایند.

بخش ۲

همان‌طور که حکام می‌توانند به طور قانونی انجمنی از خادمین و دیگر افراد مناسب را برای مشورت و تبادل نظر در مورد امور دینی فرا بخوانند (اشعیا ۴۹: ۲۳؛ دوم تواریخ ۱۹: ۸-۱۱؛ ۲۹؛ ۳۰؛ متی ۲: ۴-۵؛ اول تیموتائوس ۲: ۱-۲؛ امثال ۱۱: ۱۴)، اگر حکام دشمنان آشکار کلیسا باشند، خادمین مسیح نیز می‌توانند به وسیله‌ی مقام خود یا با دیگر افراد مناسب با نمایندگی از کلیساهای خود، در چنین مجامعی گرد هم آیند (اعمال رسولان ۱۵: ۲، ۴، ۲۲-۲۳، ۲۵).

بخش ۳

وظیفه‌ی انجمن‌ها و شوراها این است که با خدمت‌گزاری در مورد اختلافات دینی و مسائل وجدانی تصمیم‌گیری نمایند، قوانین و دستورالعمل‌هایی را برای نظم بهتر پرستش عمومی و مدیریت کلیسا وضع کنند، در موارد شکایات مربوط به سوء مدیریت ورود کنند و به طور قاطع تصمیم‌گیری کنند. این احکام و تصمیمات، در صورتی که مطابق با کلام خدا باشند، باید با احترام و پذیرش پذیرفته شوند، نه تنها به خاطر همخوانی آنها با کلام خدا، بلکه به دلیل اقتداری که بر اساس فرمان خدا، برای این منظور در کلام او مقرر شده است (اعمال رسولان ۱۵: ۱۵، ۱۹، ۲۴، ۲۷‑۲۹، ۳۰‑۳۱؛ ۱۶: ۴؛ متی ۱۸: ۱۷‑۲۰).

بخش ۴

تمام انجمن‌ها یا شوراها، از زمان رسولان تاکنون، چه همگانی و چه محلی، ممکن است دچار خطا شوند و بسیاری نیز خطا کرده‌اند؛ بنابراین، این مجامع نباید به عنوان قانون ایمان یا عمل قرار گیرند، بلکه باید به عنوان کمکی در هر دو مورد مورد استفاده قرار گیرند (اعمال رسولان ۱۷: ۱۱؛ اول قرنتیان ۲: ۵؛ دوم قرنتیان ۱: ۲۴؛ افسسیان ۲: ۲۰).

بخش ۵

انجمن‌ها و شوراها نباید به چیزی جز امور کلیسایی بپردازند یا تصمیم‌گیری کنند و نباید در امور مدنی که مربوط به حکومت است دخالت کنند، مگر از طریق درخواست فروتنانه، در شرایط فوق‌العاده، یا به وسیله‌ی مشاوره برای رضایت وجدان، در صورتی که حکام مدنی از آنها مشورت بخواهند (لوقا ۱۲: ۱۳‑۱۴؛ یوحنا ۱۸: ۳۶).


فصل سی و دوم

«وضعیت انسان پس از مرگ و رستاخیز مردگان»

بخش ۱

بدن‌های انسان‌ها پس از مرگ به خاک بازمی‌گردند و دچار فساد می‌شوند (پیدایش ۳: ۱۹؛ اعمال رسولان ۱۳: ۳۶)، اما جان‌های آنها (که نه می‌میرند و نه به خواب می‌روند)، با داشتن یک وجود جاودانه، فوراً به سوی خدایی که آنها را آفریده است، بازمی‌گردند (جامعه ۱۲: ۷؛ لوقا ۲۳: ۴۳). جان‌های عادلان، که در آن زمان به تقدس کامل رسیده‌اند، به عالی‌ترین آسمان‌ها پذیرفته می‌شوند؛ در آنجا چهره‌ی خدا را در نور و جلال خواهند دید و در انتظار رستگاری کامل بدن‌های خود خواهند ماند (اعمال رسولان ۳: ۲۱؛ دوم قرنتیان ۵: ۱، ۶، ۸؛ فیلیپیان ۱: ۲۳؛ عبرانیان ۱۲: ۲۳؛ افسسیان ۴: ۱۰)؛ اما جان‌های شریران به جهنم افکنده می‌شوند و در آنجا در عذاب و تاریکی مطلق باقی می‌مانند و تا روز داوری عظیم، نگه داشته می‌شوند (اعمال رسولان ۱: ۲۵؛ اول پطرس ۳: ۱۹؛ یهودا ۶‑۷؛ لوقا ۱۶: ۲۳‑۲۴). کتاب‌مقدس به‌جز این دو مکان، هیچ جای دیگری را برای جان‌های جداشده از بدن به رسمیت نمی‌شناسد.

بخش ۲

در روز آخر، کسانی که زنده هستند، نخواهند مرد بلکه تغییر خواهند یافت (اول تسالونیکیان ۴: ۱۷؛ اول قرنتیان ۱۵: ۵۱‑۵۲)؛ و همه‌ی مردگان با همان بدن‌های خود، و نه هیچ بدن دیگری، اگرچه با ویژگی‌های متفاوت، برانگیخته خواهند شد و برای همیشه به جان‌هایشان متصل خواهند شد (ایوب ۱۹: ۲۶‑۲۷؛ اول قرنتیان ۱۵: ۴۲‑۴۴).

بخش ۳

بدن‌های شریران به وسیله‌ی قدرت مسیح برای رسوایی برانگیخته خواهند شد، و بدن‌های عادلان به وسیله‌ی روح او برای جلال برانگیخته خواهند شد و با بدن جلال‌یافته خودِ مسیح مطابقت خواهند یافت (اعمال رسولان ۲۴: ۱۵؛ یوحنا ۵: ۲۸‑۲۹؛ اول قرنتیان ۱۵: ۴۳؛ فیلیپیان ۳: ۲۱).


فصل سی و سوّم

«داوری نهائی»

بخش ۱

خدا روزی را تعیین کرده است که در آن جهان را به‌وسیله‌ی عیسی مسیح با عدالت داوری خواهد کرد (اعمال رسولان ۱۷: ۳۱). تمام قدرت داوری از سوی پدر به او داده شده است (یوحنا ۵: ۲۲، ۲۷). در آن روز، نه‌تنها فرشتگانِ طغیان‌گر داوری خواهند شد (دوم پطرس ۲: ۴؛ یهودا ۶؛ اول قرنتیان ۶: ۳)، بلکه تمامی انسان‌هایی که بر روی زمین زندگی کرده‌اند، در برابر تخت داوری مسیح حاضر خواهند شد تا از افکار، سخنان و اعمال خود حساب دهند و مطابق با کارهایی که در جسم انجام داده‌اند، چه خوب و چه بد، پاداش بگیرند (جامعه ۱۲: ۱۴؛ متی ۱۲: ۳۶-۳۷؛ رومیان ۲: ۱۶؛ ۱۴: ۱۰-۱۲؛ دوم قرنتیان ۵: ۱۰).

بخش ۲

هدف خدا از تعیین این روز، نشان دادن جلال رحمت او در نجات ابدی برگزیدگان و عدالت او در محکومیت کسانی است که شرارت کرده و نافرمانی نموده‌اند (متی ۲۵: ۳۱-۴۶). زیرا در آن روز، عادلان به حیات ابدی خواهند رفت و آن شادی کامل و آرامش را که از حضور خداوند سرچشمه می‌گیرد، به دست خواهند آورد؛ اما شریران، کسانی که خدا را نمی‌شناسند و از انجیل عیسی مسیح اطاعت نمی‌کنند، به عذاب ابدی افکنده خواهند شد و از حضور خداوند و جلال قدرت او دور خواهند ماند و به عذابی ابدی گرفتار خواهند شد (اعمال رسولان ۳: ۱۹؛ رومیان ۲: ۵-۶؛ ۹: ۲۲-۲۳؛ دوم تسالونیکیان ۱: ۷-۱۰؛ متی ۲۵: ۴۱).

بخش ۳

همان‌طور که مسیح می‌خواهد ما یقین داشته باشیم که روزی برای داوری وجود دارد، این را هم به‌منظور بازداشتن تمام انسان‌ها از گناه و هم برای تسلی بیشتر خداشناسان در سختی‌هایشان بیان کرده است (دوم قرنتیان ۵: ۱۰-۱۱؛ دوم پطرس ۳: ۱۱، ۱۴؛ دوم تسالونیکیان ۱: ۵-۷؛ لوقا ۲۱: ۲۷-۲۸؛ رومیان ۸: ۲۳-۲۵). همچنین، او می‌خواهد که زمان دقیق آن روز برای انسان‌ها ناشناخته باشد تا همواره هشیار باشند و از هرگونه اعتماد به امنیت دنیوی بپرهیزند، زیرا نمی‌دانند که خداوند در چه ساعتی خواهد آمد (متی ۲۴: ۳۶، ۴۲-۴۴؛ مرقس ۱۳: ۳۵-۳۷؛ لوقا ۱۲: ۳۵-۳۶). آنها باید همیشه آماده باشند و بگویند: «بیا، خداوند عیسی، به زودی بیا. آمین» (مکاشفه ۲۲: ۲۰).

اصلاحات برای همیشه

ما به‌عنوان ایمان‌داران به مسیح و پیروان اصلاحات پروتستان، اصول ایمان مسیحی تاریخی و اعتقادنامه‌های کهن کلیسا (از جمله اعتقادنامه‌ی رسولان، اعتقادنامه‌ی نیقیه، و اعتقادنامه‌ی کالسدون) را محترم شمرده و مبنای تمامی آموزه‌های تعلیمی خود قرار می‌دهیم. این اصول به‌عنوان محورهای بنیادین برای مسیحیت، به ویژه در قالب پنج «تنها» در نهضت اصلاحات و اعتقادنامه‌های اصلاح‌شده، مانند اعتقادنامه‌های وست‌مینستر، سه شکل وحدت، و اعتقادنامه‌ی تعمیدی لندن در سال ۱۶۸۹، نقش برجسته‌ای در شکل‌دهی ایمان و آموزه‌های تعلیمی ما و نویسندگان همکار ما  دارند.

Back to top button